" رابطه وضو و ساختمان مغز"
یکی از شاخه های دانش نوین پزشکی ، دانش نور و فیزیولوژی و یا علم بررسی کارکارد سیستم عصبی است ، این دانش جدید توانسته ، پرده از اسرار مغز برداشته و پیچیدگی های آن را کشف نماید.
از دیدگاه دانش فیزیولوژی ، مغز یک سیستم رایانه ای فوق العاده پیشرفته است و همچون رایانه دارای قسمت های مختلفی می باشد. اگر مغز را دارای اقشار مختلفی بدانیم ، یک قشر آن را قشر حسی تشکیل خواهد داد که هر قسمت ازقشر حسی به عضو معینی از بدن مرتبط است . اگر نحوه ارتباط قشر حسی یا بخش های مختلف را روی نقشه ای پیاده کنیم. آدمکی پدید خواهد آمد که آدمک حسی نامیده می شود.
به طور مثال، اگر هرعضو از آدمک راتحریک کنیم، مغز آدمک حسی همانند مغز انسان واکنش نشان می دهد.
واکنش مغز آدمک حسی نسبت به وضو:
آنچه موجب تعجب و شگفتی دانشمندان نور و فیزیولوژی گردیده این است که اگرعمل وضو همان طورکه ، انسان انجام می هد ، روی آدمک حسی اجراء شود ، آن اعضا بدن آدمی فقط حدود 20 درصد از سطح بدن را شامل می شوند ولی قسمت اعظم قشر حسی تحریک گردیده و واکنش نشان میدهد.
بعبارت دیگر ، می توان از این واکنش معادله زیر با بدست آورد:
مرطوب کردن تمام بدن= مرطوب کردن ( دست و صورت و پاها)
نتایج بدست آمده از این تحقیقات این مطالب را متذکر می گردد که ، وضو وسیله ای برای هوشیاری انسان است و شاید یکی از حکمتهای وجوب وضو برای نمازگزار ، هوشیاری حاصل از آن باشد.
***
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد مطالب علمی
50روش ساده برای علاقه مند کردن فرزند به مطالعه
نویسنده : کتی اِی – زاهلر
مترجم : سارا رئیسی
نشر : صابرین
بخش اول ـ مطالعه را با هم تجربه کنید
- بگذارید فرزندتان ببیند که شما می خوانید
- اطلاعاتی را که مطالعه به دست می آورید، تقسیم کنید
- با صدای بلند بخوانید
- روزنامه را خانوادگی بخوانید
- تشویق کنید که نسل های مختلف با هم بخوانند ( خواندن بین نسلی)
- تشویق کنید که بچه های یک نسل با هم بخوانند ( خواندن هم نسلی)
- با صدای بلند با همدیگر بخوانید
- درباره ی مطالب مورد علاقه ی خود در خانواده صحبت کنید
- صحنه های مورد علاقه ی خود را در خانواده اجرا کنید
- خواندن کتاب های مورد علاقه ی خود را به فرزندانتان توصیه کنید
- برای خواندن دلیل های عملی بیاورید: خرید
- برای خواندن دلیل های عملی بیاورید: آشپزی
- برای خواندن دلیل های عملی بیاورید: تعمیرخانه
- برای خواندن دلیل های عملی بیاورید: کارهای دستی
- برای خواندن دلیل های عملی بیاورید: شغل شما
بخش دوم - مطالب خواندنی را در دسترس قرار دهید
- در خانه مطالب خواندنی داشته باشید
- به هر جایی که می روید همراه خود کتاب ببرید
- در اختیار بچه های مریض، کتاب و مجله قرار دهید
- به عنوان پاداش به فرزندانتان کتاب یا مجله بدهید
- کارهایی را اختراع کنید که به خواندن مربوط می شود
- مجلات کودکان را مشترک شوید
- برای فرزندتان یک دوست مکاتبه ای پیدا کنید
- در خانواده داستان های تجربه ی زبانی خلق کنید
- برای خانواده دفتر یادگاری درست کنید
- مراجعه به کتابخانه را در روال کارهای جمعی خانواده قرار دهید
- به نمایشگاه های کتاب بروید
- فرزند خود را با کتاب های سری آشنا کنید
- داستان هایی را پیدا کنید که فیلم یا کارتون آن نیز ساخته شده است
- از کتاب هایی که موضوع آن جشن های ملی و مناسبت های مذهبی است استفاده کنید
- برای تابستان یک برنامه ی مطالعه تنظیم کنید
- در سفرهای طولانی با ماشین کتاب بخوانید
- به نوار قصه گوش کنید
بخش سوم - رفتار بچه ها را اصلاح کنید.
- اطمینان حاصل کنید که فرزندتان برای خواندن آمادگی دارد
- خواندن فعال را تشویق کنید
- اجازه بدهید بچه ها به موضوعی علاقه مند شوند و آن را دنبال کنند
- به بچه هایی که نمی توانند بخوانند اجازه بدهید قصه را از روی تصاویر تعریف کنند
- از بچه ها بخواهید پس از شنیدن داستان آن را دوباره تعریف کنند
- از بچه ها بخواهید داستان ها را ارزیابی کنند
- بین داستان ها و زندگی بچه ها ارتباط برقرار کنید
- بچه ها را تشویق کنید با شخصیت ها همانند سازی کنند
- بین کتاب ها رابطه برقرار کنید
- بچه ها را تشویق کنید پاسخ خود را از کتاب بگیرند نه از شما
بخش چهارم - رفتار خود را تغییر دهید
- از واژه ها لذت ببرید و این لذت را نشان بدهید
- افق های فرزندتان و افق های خود را گسترش دهید
- محیط مناسبی برای خواندن فراهم کنید
- تلویزیون را به طور دائم روشن نگذارید، بلکه از آن عاقلانه استفاده کنید
- با معلم فرزندتان همکاری کنید
- انتظار بالایی داشته باشید
- تفاوت های بین بچه ها را به رسمیت بشناسید
- آرام باشید
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد ادب و هنر
طپش قلم
? تار دل، می نوازد و می شکند و می شکند و زیباتر می نوازد!
?بزرگ ترین حقی که دیگران بر گردن تو دارند، کوچکتر است از کوچکترین حقی که «خود» بر گردن خویش داری، از «خودسازی» غافل مباش.
? بردن همه چیز نیست؛ اما تلاش برای بردن چرا
***
دو کلمه حرف حساب
خود را میهمان خدا دیدن: در مهمانی خدا وقتی صاحبخانه را شناختی، مشاهده جمال او سیرت می کند و دیگر از غذا می افتی. بدون غذا سیر و بدون ثروت غنی خواهی بود. مرحوم اسماعیل دولابی
***
نیازمندیها
مطمئن باشید دوباره زمین را خواهید دید. با هواپیمای ما سفر کنید به خدا اسممان بد در رفته.
مؤسسه هواپیمایی «دیدار به قیامت»
***
امروز با حافظ
کنون که بر کف گل جام باده صاف است / به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر / چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
کلام نور
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی، عیوب خویش را بیاد آر
کنزالعمال، ج ،۳ ص ،۵۸۶ ح ۸۰۲۷
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد ادب و هنر
مثنوی عاشقان
***
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آن ها که خونین سفر کرده اند
سفر بر مدار خطر کرده اند
از آن ها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان
غبار تغافل ز جانها زدود
هشیواری عشقبازان فزود
عزای کهنسال را عید کرد
شب تیره را غرق خورشید کرد
حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید درهم، حصاری شگفت
از آن ها که پیمانه «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند
ببین خانقاه شهیدان عشق
صف عارفان غزلخوان عشق
چه جانانه چرخ جنون می زنند
دف عشق با دست خون می زنند
سر عارفان سرفشان دیدشان
که از خون دل خرقه بخشیدشان
به رقصی که بی پا و سر می کنند
چنین نغمه عشق سر می کنند:
«هلا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما
اگر دشنه آذین کنی گرده مان
نبینی تو هرگز دل آزرده مان
بزن زخم، این مرهم عاشق است
که بی زخم مردن غم عاشق است
بیار آتش کینه نمرود وار
خلیلیم! ما را به آتش سپار
در این عرصه با یار بودن خوش است
به رسم شهیدان سرودن خوش است
بیا در خدا خویش را گم کنیم
به رسم شهیدان تکلم کنیم
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی است هان! اولین شرط عشق
بیا اولین شرط را تن دهیم
بیا تن به از خود گذشتن دهیم
ببین لاله هایی که در باغ ماست
خموشند و فریادشان تا خداست
چو فریاد با حلق جان می کشند
تن از خاک تا لامکان می کشند
سزد عاشقان را در این روزگار
سکوتی از این گونه فریادوار
بیا با گل لاله بیعت کنیم
که آلاله ها را حمایت کنیم
حمایت ز گل ها گل افشاندن است
همآواز با باغبان خواندن است
زنده یاد سید حسن حسینی
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد ادب و هنر
آیا شخص شریف امام مهدی(عج)از نظر پنهان است؟
یا جسم و شخص حضرت دیده می شود
ولی کسی ایشان را نمی شناسد ؟
قسمت دوم ـ پایانی
***
پرسش : آیا شخص شریف امام مهدی(عج) از نظر پنهان است؟ یا جسم و شخص حضرت دیده می شود ولی کسی ایشان را نمی شناسد؟
پاسخ : پس از بیان مقدمه، در جواب سؤال، عرض می شود که اگرچه فلسفه و صحت و فایده غیبت به هریک از دو نحو حاصل می شود، و این جهات، که امر امام(ع) مخفی باشد و کسی او را نشناسد، و نتواند به دیگری بشناساند یا متعرض ایشان گردد، و سایر هدفها و مقاصدی که در غیبت آن حضرت است، در هر حال حاصل است.
اما از جمع بین روایات و حکایات تشرف افراد به خدمت آن حضرت، و استفاده بعضی از آن روایات از بعضی دیگر، دانسته می شود که به هر دو شکل وقوع دارد، بلکه گاهی در زمان واحد هر دو شکل واقع شده است، به طوری که یک نفر ایشان را دیده و نشناخته، و دیگری اصلاً ندیده است. چنانکه پیغمبراکرم(ص) را در بعضی وقایعی که به آن اشاره شد، عده ای می دیدند و عده ای نمی دیدند.
خلاصه، در غیبت صغری، بعضی مواقع که مکان آن حضرت معلوم بوده است، غیبت غالباً به غیبت شخص و جسم، بلکه در بعضی حکایات مکان و منزل نیز بوده است و ای بسا که بعضی از نایبان امام(ع) از مکان آن حضرت مطلع بوده اند و می دانسته اند کجا تشریف دارند ولی با این وجود در آن مکان دیده نمی شوند.
در غیبت کبری هم امکان دارد که نسبت به اغلب و اکثر موارد، غیبت جسم باشد و در بعضی فرصتها و مناسبتها و بعضی زمانها و مکانها، و نسبت به بعضی افراد، امکان رؤیت جسم حاصل باشد، چه آنکه در حال دیدن، آن حضرت را بشناسد( که به ندرت اتفاق می افتد) یا اینکه بعد از تشرف و سعادت دیدار، ملتفت شوند، یا اصلا توجه پیدا نکنند.
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است؟ گفتا تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است
مطلبی که توجه به آن مناسب می باشد، این است که غیبت جسم، بدون اعجاز و خرق عادت واقع نمی شود، اما غیبت به نام و عنوان و شناخته نشدن، به طور عادی نیز واقع می شود، هر چند در بعضی مواقع استمرار آن یا جلوگیری از التفات اشخاص به استعلام و طلب معرفت، محتاج به خرق عادت و تصرف در نفوس است که خداوند قادر متعال برای تحقق اراده خود و حفظ ولی امر خود، تمام اسباب عادی و غیرعادی آن را به توسط خودِ ولیّ، یا مستقیماً هر طور که مصلحت باشد فراهم می سازد.*
پی نوشت :
* اقتباس از کتاب «پاسخ به ده پرسش»، صافی گلپایگانی، ص87.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد مهدویت