سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس توبه کرد ره یافت . [امام علی علیه السلام]

گروه اینترنتی انتظار یار

         

بخش دهم

***

3. آیا دعا کردن اصلاً لازم است؟ برخی می گویند "ما به جایی رسیده ایم که دیگر از خدا هیچ نمی خواهیم " و یا اینکه " خدا خودش بر خواسته دل ما آگاه است، پس درخواست کردن از خدا لزومی ندارد". آیا این پندار صحیح است؟

... برخی دیگر نیز تحت این عنوان که « خداوند با علم بی حد و حصرش بر نیاز و خواسته ما آگاه است، پس لزومی ندارد که ما چیزی از خدا بخواهیم »، از تضرع و راز و نیاز به درگاه خدای منان سر باز می زنند و نسبت به این  حبل متین و ستون محکم، بی همتی و کاهلی می ورزند.

این کاملاً درست است که خدا بر احوال و اعمال بندگانش آگاه است و می داند که آنها در نهانِ دل از او چه می خواهند، اما خداوند حکیم، خود دستور فرموده که برای اجابت خواسته هایتان رو بسوی من کنید و از درگاه من مصرّاً بخواهید که به درخواست شما پاسخ دهم و من نیز اجابت آن را ضمانت می کنم. ( و قال ربکم ادعونی استجب لکم ) بخوانید مرا تا خواست شما را پاسخ گویم. {سوره غافر آیه 60}

در ادامه همین آیه شریفه، خداوند عاقبت و نتیجه تکبر ورزیدن، بهانه جویی و سستی را بیان می فرماید و سرانجام آنان را خواری و ذلت و سقوط به جهنم برمی شمارند :

( ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین )

پس می بینیم که دعا کردن، خود یک اطاعت از  امر پروردگار است  که موجب قرب و نزیکی بیشتر با خدای منان می گردد و هر کس با هر بهانه ای از آن اِبا کند، نافرمانی کرده و موجبات دوری از رحمت حق را فراهم ساخته است.

چه بسا خداوند بنده ای از بندگانش را مبتلا به آفت و آسیبی نماید تا او را به دعا و عبادتش فرا بخواند و شاید همان بلا و مصیبت موجب هدایت او بشود. بسیار پیش می آید که از یاد خدا غافل می شویم و سرگرم امور روزمره و سرگرمیهای روزگار می شویم، خداوند رحیم از باب لطف و رحمت واسعه اشبه ما تشر می زند و هشدار می دهد که مبادا در خواب غفلت فرو برویم و همای سعادت از شانه ما پر بکشد. لذا آن مصیبت به مثابه دارو و درمانی است برای مرضِ غفلت و عصیان و سرپیچی های بندگان که باعث بازگشت به روحیه خداپرستی و حق جویی است.

دعا یگانه وسیله ای است که خداوند برای صیقل دادن و تجدید حیات روح به ما اعطا فرموده، نعمتی که شکر آن به نحو کامل ممکن نیست. باید از این وسیله قرب الهی که بندگان شایسته خدا آن را حلقه اتصالشان با معبود قرار داده اند به بهترین نحو استفاده جست تا مشمول لطف و یاری حق تعالی شویم.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: یکشنبه 85/5/22::: ساعت 12:21 عصر

کشتار در برابر دوربین ها

«هرچه می خواهی، بگو؛ ولی بگذار من کارم را انجام بدهم.» معادله ای است بسیار ساده که در حال حاضر نخست وزیر خودکامه رژیم اشغالگر قدس در کارهای خود از آن استفاده می کند؛ معادله ای که امروز مجددا و به شیوه ای همگون با قرون ظلمانی وسطی تنظیم شده است. اولمرت کشتارهای مداوم به راه می اندازد، از تروریسم حقیقی، سیاست اعمال فشار، اشغال اراضی، غارت ثروت ها و ترور رهبران و کودکان بی پناه استفاده می کند و تمامی این اقدامات تجاوزکارانه را در برابر دوربین های شبکه های تلویزیونی انجام می دهد.
جهان امروز که زشت ترین جنایات و وحشیانه ترین اقدامات را شاهد است، گزینه های زیادی در برابرش وجود ندارد و زمان، اجازه انتظاری بیش از این را نمی دهد و باید موضع خودش را مشخص کند، به ویژه آنکه شبح گرسنگی و حلقه محاصره بیش از گذشته زندگی فلسطینیان را تهدید می کند.
ریختن خون فلسطینیان دیگر به یک عادت تبدیل شده است تا جایی که تصور می شود کشتن یک فلسطینی حرام نیست و دیگر به خاطر جنایت های دولت اشغالگر، نه عرق شرم بر پیشانی کسی می نشیند و نه پشت کسی از جنایت های دشمن صهیونیستی می لرزد.
از زمان شکل گیری رژیم اشغالگر قدس تاکنون، رهبران دولت عبری، ارتش و گروهک های صهیونیستی بارها دست به جنایت، نسل کشی و پاک سازی نژادی زده اند که پشت انسان از شنیدن آن می لرزد و تمامی رهبران و حاکمان این رژیم غاصب نقشی ویژه در نسل کشی ها در لبنان و فلسطین داشتند.
همه به خاطر دارند که شارون بعد از اشغال بیروت، در اردوگاه پناهندگان فلسطینی «صبرا و شتیلا» چه جنایت هایی را مرتکب شد، جنایت هایی که پژواک آن همچنان در گوش جهانیان باقی است.
شیمون پرز که خود را کبوتر صلح می داند و جایزه صلح نوبل را گرفته است، مجری کشتار «قانا» و قتل شماری از شهروندان بی پناه لبنانی است.
ایهود باراک نیز کشتارهای وحشیانه را علیه فلسطینیان به راه انداخت و از نقشی ویژه در حمله هوایی، زمینی و دریایی به شهرها، روستاها و اردوگاه های فلسطینی برخوردار بود.
گرسنه نگاه داشتن، اعمال فشار و محاصره ملت فلسطین و مسائلی از این قبیل، سیاست هایی است که رژیم صهیونیستی در روند بازنگری، شکل یک فیلم آمریکایی را به آن داده است، فیلمی با عنوان «فانتازیای تاریخی» به کارگردانی ایهود اولمرت؛ البته تفاوت این فیلم با دیگر انواع، آن است که ماجراهایش کاملا حقیقت دارد.
ملت فلسطین در حال حاضر با شدیدترین شکل کشتارهای سازمان یافته مواجه است و دشمنان با این کار خود در صدد در هم شکستن اراده پولادین ملت هستند. صهیونیست ها با گرسنه نگاه داشتن ملت قهرمان سرزمین اسرا و معراج در پی آن هستند که از فلسطینیان انتقام بگیرند.
جنایت هایی که اشغالگران در نوار غزه و کرانه باختری مرتکب شدند، در بیشتر رسانه های گروهی پخش شد، ولی نکته اساسی در این میان، سکوت مرگبار جامعه جهانی و کشورهای عربی است.
فلسطینیان فریاد کمک سر می دهند، صهیونیست ها می کشند و جامعه جهانی نیز در برابر تمامی جنایت ها ترجیح می دهد که سکوت اختیار کند.
شاید نقطه غیرقابل تصور در سیاست رژیم صهیونیستی نمود علنی باورها باشد. امروز دیگر دولت اولمرت کاملا دست مسئولان صهیونیست خود را بازگذارده تا انواع اقدامات وحشیانه رامرتکب شوند و هرچه در توان خود دارند، به معرض نمایش بگذارند.
اجماع ملی در حال حاضر برای انجام هر کاری به اراده ای عملی نیاز دارد و انجام هیچ کاری نیز بدون دست یابی به ابزارهای اجرای آن ممکن نیست.
باید عجله کرد. خطر، انسان های بی گناه فلسطینی را تهدید می کند، افرادی که حاضر به پذیرش اشغالگران و تسلیم در برابر آنان نیستند. در وضعیت کنونی انتظار می رود که «اسرائیل» خون تعداد بیشتری از فلسطینیان را بریزد، نه به خاطر آنکه آنان به مقابله با صهیونیست ها می پردازند، بلکه برای آنکه مانع از آزادی سرزمین شان شوند. لحظه ای سرنوشت ساز در تاریخ فلسطین در حال رقم خوردن است که پیامدهای مخصوص به خود را خواهد داشت. آنان که از تسلیم شدن در برابر دشمن خودداری می کنند، پیشاپیش گزینه خود را انتخاب و با این کار بر صداقت خود تاکید می کنند و تنها در این میان ملت فلسطین باقی می ماند که باید در برابر این امتحان واقعی، خود را ثابت کند.
 


منبع: مرکز اطلاع رسانی فلسطین

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

واحد ضد صهیونیست

 




منتظر کوچولو ::: شنبه 85/4/31::: ساعت 12:18 عصر

 گفتاری در باب ورزش

***

حکیم ابوعلی سینا درباره تأثیر ورزش در سلامتی و تندرستی می نویسد:

 هر کس بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب، ورزش کند از تلاش برای پیشگیری بیماری ها بی نیاز می شود. البته این بهره برداری از ورزش هنگامی میسر است که دستورات دیگر بهداشتی به کلی مراعات شود.
ورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیاز می سازد و بهترین بازدارنده امراض و بیماری هاست.

فواید ورزش به شرح زیر است:

۱- ورزش حرارت ملایم پدید می آورد و مواد دفعی را روز به روز می گدازد و به طور منظم و مرتب آن ها را از جای می لغزاند و راه بیرون آمدن را به آنها نشان می دهد و نمی گذارد هر روز قسمتی باقی بماند، جمع شود و تأثیر بگذارد.
۲- چنان که گفتیم ورزش تولید حرارت می کند و حرارت غریزی را فزونی می دهد. بر اثر ورزش مفاصل سخت و نیرومند و در کنش هایشان قوی می شوند.
۳- اندام ها بر اثر ورزش برای پذیرش غذا آمادگی بیشتری می یابند زیرا مواد دفعی از آن ها دست برداشته و جای غذا خالی مانده است.
۴- نیروی جذب کننده بر اثر ورزش به حرکت درمی آید و گره از اندام ها می گشاید. اندام ها به نرمش درمی آیند، رطوبت های بدن رقیق می شوند و منافذ ریز پوست فراخ تر می شوند.
۵- بسیار اتفاق افتاده، کسی که ترک ورزش کرده به بیماری دق مبتلا شده، زیرا هر گاه جنبشی که روح غریزی را به سوی اندام ها راهنمایی می کند متروک شود، حتماً نیروی اندام ها رو به ناتوانی و نابودی می رود.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

واحد علمی

 

 




منتظر کوچولو ::: شنبه 85/4/31::: ساعت 12:17 عصر

 رسول گرامی اسلام(ص) :

 میخواهی به تو صفاتی بیاموزم که خداوند با آنها تو را سود می رساند؟!

 دانش بیاموز، زیرا دانش، دوست مؤمن است،بردباری وزیر دانش، خرد راهنمای دانش، عمل، قیم آن، مدارا پدر آن، نرم خویی برادر آن و شکیبایی فرمانده سپاه دانش است.

  نهج الفصاحه،حدیث465.

***

 لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة*

ای مسلمانان، برای شما، رسول خدا، الگویی نیکو و برجسته است.

 شخصیت نبی مکرم اسلام و سیره نورانی و سراسر درس آن بزرگوار، از سوی خداوند تبارک و تعالی، فراراه بشریت قرار گرفت تا لطف و عنایت و هدایت خداوند بر انسانها تمام شود و نگاه و دل و جهت آنها، به این سوی دوخته شده و به اخلاق و عمل آن بزرگوار تأسی جویند.

 شخصیتی که به عصمت، طهارت یافته و با عبودیت کامل، الهی شده و با کردار و خُلق عظیم و پسندیده، ستایش حق تعالی را کسب کرده است، به توصیفِ بشر درنیاید و هر آنچه به گفته و نوشته آید، از نقصان و کاستی به دور نیست.

 اگرچه شخصیت و سیره رسول الله، نایافتنی و وصف ناشدنی است، اما از آن جهت که در لباس انسانی و در همین طبیعت انسانی و نیز جغرافیای زندگی زیسته اند و با دردها و مصیبتها و سختیها از یک سو و شادابی ها و امیدها و پیروزیها از دیگرسو، رو به رو بوده و با آنها گذران زندگی کرده اند، هر اشاره و حرکت و خواست و جهت گیری و سخن و رفتار آن حضرت برای درس گرفتن و تبعیت کردن و نسخه برداریِ عاقلان و عاشقان و عابدان و سعادت خواهان لازم و کافی است. چنانچه هرکس و هر جامعه ای که به این عروة الوثقی دست گرفت، نجات یافت.

***

فصل اول: پــدران و نــیــاکــان(بطور خلاصه)

1. ابراهیم خلیل علیه السلام

حضرت ابراهیم(ع) نیای بزرگ پیغمبر خاتم(ص) است.

ابراهیم در حدود سه هزار سال پیش از پیغمبر می زیسته و تقریباً صد پشت با حضرتش فاصله دارد.

ابراهیم نخستین کسی است که پس از طوفان نوح دعوت به توحید و یگانه پرستی را در جهان اغاز کرد و به هدایت بت پرستان پرداخت و  بت شکن لقب یافت. او در این راه رنجها برد و کوششها کرد تا جهان را بدرود گفت.

از کودکی به راهنمایی فطرتش دانسته بود که آورنده اش از نیستی به هستی، خودش نیست و دگران هم مانند خود او هستند

دانسته بود که آورنده همگان، دگری است و در پی شناخت او شد.

 شبی از شبهای دوران کودکی چشمش به ستاره ای افتاد و در آن نگریست و دانست که ستاره هم موجودی است ولی نه مانند خودش! ستاره، درخشندگی دارد، تابش دارد؛ پس از موجودات جهان برتر است.

با خود گفت:« آفریدگار من بایستی این ستاره باشد.»

هنگامی که غروب ستاره را دید با خود گفت:« این آفریدگار من نیست، چون من هستم و او نیست شد، آنچه که نیست و فانی شود خدا نیست.»1

پس چشمش به ماه افتاد که درخشش بیشتری داشت، گفت:« بایستی آفریدگار من، این باشد.»

غروب ماه این اندیشه را از مغز وی بیرون کرد و از آفریدگار خود هدایت طلبید.2 تاریکی شب به کنار رفت، آفتاب عرصه گیتی را روشن ساخت و جهان را از تاریکی بیرون آورد و نادیده ها را دیده کرد.

نیروی بی حساب خورشید در برابر چشم کودک اندیشمند جلوه گر گردید. با خود گفت :« این است آفریدگار من، این بزرگتر است.» ... غروب خورشید این اندیشه را نیز باطل ساخت،3 با خود گفت : « موجودی که نتواند نگهدار خود باشد، به دیگری محتاج است، چون هستیِ او از خودش نخواهد بود. آفریدگار کسی است که نیاز ندارد، موجود بی نیاز، جاودان و همیشه هست، ازلی است و ابدی، آغاز و انجام نخواهد داشت.»

 سیر فکری ابراهیم و تکامل معنوی و علمی او چنین بود. این یکی از مصادیق علم لدنی است؛ علمی که بدون استاد نصیب شود. وقتی دانست که خورشید بدان بزرگی که ساخته دست بشر نیست، آن هم خورشیدی که به بشر حیات می بخشد، آفریدگار بشر نباشد، پس بتی که ساخته دست بشر است و حیات ندارد و حیات بخش نیست آفریدگار بشر نخواهد بود. این جاست که ابراهیم در برابر بت قیام کرد.

ابراهیم در سرزمین خوزستان بدین جهان قدم گذارد و پس از تکامل روحی و جسمی به مقام پیامبری حضرت حق رسید. سپس بالاتر رفت و خلیل الله شد.

 

 ادامه دارد...

   پی نوشت :

* سوره مبارکه احزاب، آیه 21.

  1. سوره مبارکه انعام آیه 76.

  2. همان، آیه 77.

  3. همان، آیه 78.

 

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 

 




منتظر کوچولو ::: شنبه 85/4/31::: ساعت 12:7 عصر

 

2. اگر قضا و قدر معین شده است و هر کسی سرنوشت مشخصی دارد، پس دعا کردن به چه کار می آید؟  ...........

..... با توجه به مطالبی که عنوان شد و داستان ام داود که بعنوان مثال ذکر شد، معلوم می شود که معنای تغییر در تقدیرات چیست. اینکه برای انجام یک حادثه و یک فعل ممکن است نیاز به فراهم شدن علل و عوامل متعددی باشد که مهیا نشدن یکی از علتها می تواند موجب تغییر در انجام آن فعل شود.

در این زمینه داستان معروفی است؛« روزی پیرمردی یهودی برای کندن خار بطرف صحرا   می رفت که پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را مشاهده نمودند و به اصحابشان فرمود: " او به صحرا می رود تا خار بکند ولی می میرد و برنمی گردد".

بعد از چند ساعت همه دیدند که پیرمرد در حالیکه خارها را بردوش حمل میکرد باز آمد، اصحاب عرض کردند: چه شد، شما که فرمودید او برنمی گردد؟

حضرت رسول (ص) پیرمرد را صدا زدند و گفتند نزدیک بیا و خارها را بر زمین بگذار. او هم آمد و خارها را از پشتش باز کرد و اصحاب مشاهده کردند که مار بزرگی در میان خارها پنهان است. محمد (ص) فرمودند: مقدّر بود این مار پیرمرد را بگزد و او کشته شود ولی او در صبح صدقه داد و این بلا از او دفع شد.»

پس می بینیم که چگونه عواملی مانند صدقه و صله رحم و البته دعا کردن می توانند یک بلای تقریباً حتمی را دفع کنند. البته اگر عمر کسی به نهایت برسد و اجلش فرا رسیده باشد، پس همه علتها برای مرگ او جمع شده اند و امکان به تأخیر افتادن آن وجود ندارد.

 و لن یؤخر الله نفساً اذا جاء اجلها ؛ خداوند هرگز مرگ کسی که هنگام اجلش فرا برسد را به تأخیر نمی اندازد. (منافقون 11)

*********************************

یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می کند و نزد او "کتاب مادر" و لوح محفوظ است.(رعد 39)

کلمه "ام الکتاب" در آیه فوق نشاندهنده این است که غیر از لوح محفوظ که حقایق و اسرار عالم در آن ثبت است و علم خدا آن را در برگرفته، کتابها و الواح دیگری هم در مرتبه نازلتری هستند که در آنها تغییر و تبدل صورت می گیرد و تحت تأثیر عوامل احتمالی و اما و اگر ها می توانند به شکل دیگری ثبت و ضبط شوند.

در حقیقت دعاهای ما می توانند در "لوح محو و اثبات" تاثیر بگدارند که دربردارنده تقدرات این عالم است و ثبت یک امر در آن معلق بر علل و اجزای دیگر است ولی لوح محفوظ شامل امور غیر قابل تغییر و ثابت است که دعا در آن نمی تواند مؤثر باشد.

 

3- آیا اصلاً لازم است که دعا کنیم و از خدا چیزی بخواهیم؟ برخی می گویند ما به جایی رسیده ایم که دیگر از خدا هیچ نمی خواهیم، چرا که خدا خودش می داند چه می خواهیم و اگر صلاح باشد به ما عطا می کند. آیا این پندار صحیح است؟     

      ...... ادامه دارد

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

واحد معرفت

 




منتظر کوچولو ::: شنبه 85/4/31::: ساعت 11:56 صبح

<      1   2   3   4   5   >>   >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 20


بازدید دیروز: 3


کل بازدید :58643
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
منتظر کوچولو
دعا کنین به حرفایی که می زنم بتونم عمل کنم یا علی!
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<