تفسیری جدید از مثال عنکبوت در قرآن
***
تعارض دیدگاه مفسران با علوم جدید
نتایج پژوهش های علمی در مورد عنکبوت
رابطة العالم الاسلامی، مرکزی است که در شهر مکه واقع شده و امور تبلیغی دینی را انجام می دهد. حوزه فعالیت این مرکز داخل و خارج عربستان سعودی است. یکی از بخش های این مرکز بخش "اعجاز علمی" است که مجله ای فصلی به نام "الاعجاز العلمی" دارد. مقاله مذکور حاوی نکات تازه ای درباره آیات 41-43 سوره عنکبوت است. وی مثال عنکبوت را مورد بررسی تفسیری و علمی قرار داده و تفسیر تازه ای از آن را ارائه می کند.
مترجم این مقاله دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی و پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نیز رئیس هیئت مدیره انجمن علمی قرآن پژوهی و مدرس حوزه و دانشگاه است. از آقای دکتر رضایی اصفهانی تاکنون هشت جلد کتاب و بیش از بیست مقاله تخصصی در حوزه علوم قرآن و حدیث منتشر شده است؛ یکی از کتاب های ایشان پژوهشی در اعجاز علمی قرآن بوده که برنده چهار جایزه کشوری است. مترجم، علاوه بر ترجمه دقیق روان، در بخش پایانی به نقد و بررسی آرا نویسنده پرداخته است.
در مورد آیه 41 سوره عنکبوت "ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت" تامل و توقف کردم و سپس به کتاب های تفسیر مراجعه نمودم. (مثل تفسیر جامع البیان عن تاویل آیات القرآن، طبری/ مختصر تفسیر قرطبی، قرطبی/ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر/ تفسیر البحرالمحیط، ابی حیان آندلسی/ فتح الغدی، شوکانی/ تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، سعدی/ صفوة التفاسیر، صابونی/ تفسیر ابی السعود، عمادی/ فتح البیان فی مقاصد القرآن، فتوجی بخاری/ زادالمسیر فی علم التفسیر، جوزی/ الضوء المنیر علی التفسیر، صلاحی/ تنویر الاذهان عن تفسیر روح البیان، بروسوی/ تفسیر القرآن العظیم، قرشی دمشی). همه این تفاسیر بر این موضوع اتفاق داشتند که مقصود از " بیت العنکبوت" در این آیه، همان بیت مادی یعنی "خانه" است که عنکبوت به عنوان محل سکونت خود انتخاب می کند. در تفسیرها این خانه را چنین تفسیر کرده اند:
- چیزی از آن دفاع نمی کند. (تفسیر طبری)
- ضعیف ترین خانه است که سرما و گرما را نگاه نمی دارد. (قرطبی)
- خانه ای ضعیف. (ابن حیان آندلسی)
- هیچ خانه ای از آن ضعیف تر نیست. (شوکانی)
- از ضعیف ترین خانه هاست. (سعدی)
- ضعیف ترین خانه هاست به خاطر پستی و کوچکی آن. (صابونی)
- هیچ چیزی در سستی نزدیک و مشابه آن ندیدیم. (عمادی)
- هیچ خانه ای ضعیف تر و سست تر از این نیست. (قنوجی بخاری)
- سست ترین خانه ها و ضعیف ترین آنهاست. (اصلاحی)
- هیچ خانه ای سست تر از آن در میان خانه های حشرات نیست. (بروسوی)
- ضعیف و سست است. (ابن کثیر قریشی دمشقی)
علوم جدید ثابت کرده اند که تارها - بافته های- عنکبوت از قویترین بافته های طبیعی است و سختی آن از سختی آهن محکم، محکم تر است. تا آنجا که به نام "آهن حیوانی" خوانده می شود. خانه عنکبوت از قویترین خانه هاست که از ناحیه استحکام بافت آن مشهور است؛ از این رو می تواند در برابر بادهای شدید مقاومت کند و در تارهای خود شکارهای عنکبوت را نگهداری نماید به طوری که نمی توانند از آن جدا شوند. از آنجا که ایمان کامل دارم که ممکن نیست حقایق علمی با آیات قرآن معارض باشند و اگر تعارض داشتند شکی نیست که آنچه قرآن ثابت کرده [و به طور قطعی و نص فرموده] حق است و علوم بشری از حقیقت فاصله گرفته است.
با مراجعه به قرآن کریم و کتاب های تفسیر و کتاب های لغت عربی و نیز حقایق علمی که در مورد عنکبوت و خانه آن و روش زندگی و روابط اجتماعی آن بود، در پی یافتن پاسخی بر این سوال بودم که آیا مقصود آیات غیر از چیزی است که کتاب های تفسیر به آن توجه کرده اند؟ به این منظور، موارد و آیاتی که واژه "اولیاء" در آن به کار رفته بود را جمع آوری کردم تا ببینم چه کسانی ولایت دارند و آیا در آیه ای بیان شده که بت های ساختگی و بت های پلید را اولیاء خود انتخاب کرده اند؟ سپس معنای واژه "اولیاء و ولایت" را در کتاب های لغت عربی جستجو کردم؛ بعد در مورد واژه "بیت" در کتب لغت عربی جستجو کردم تا ببینم آیا عرب این کلمه را به معنای دیگری غیر از معنای رایج (مسکن) استعمال کرده تا آن معنا، مقصود واژه "بیت" در این مثال باشد که خدای سبحان در سوره عنکبوت استفاده نموده است؟ سپس در حقایق علمی در مورد بافته ها و خانه عنکبوت پژوهش کردم تا ببینم که قوت این بافته و این خانه چه اندازه است؛ آیا واقعاً آن خانه - همانطور که در کتاب های تفسیر نوشته اند- ضعیف ترین خانه هاست؟
سپس در مورد روابط اجتماعی عنکبوت ها پژوهش کردم تا ببینم که نوع روابط بین عنکبوت های مذکر و مونث و بچه های آنها چگونه است؛ آنها خانواده واحدی هستند و عرب کلمه "بیت" را بر همسر و فرزندان عنکبوت نیز اطلاق می کند؟ سپس، نتایج مطالب قبل را با همدیگر ارتباط دادم تا ببینم، با توجه به یافته های من، در اینجا احتمال تفسیر دیگری برای آیه وجود دارد؟
1- واژه "اولیاء" در قرآن کریم:
کلمه "اولیاء" سی و سه مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است و در بیست مورد آنها، این واژه در مصادیق زیر استعمال شده است: کافرون، الذین کفروا، منافقون، یهود و نصاری، الذین اوتوا الکتاب، شیاطین، ابلیس و نسل او، ستمکاران، الذین هادوا.
و نیز در موارد: الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا و الذین آووا و نصروا، پدران، برادران از کفار، مومنون، مومنات، بندگان صالح خدا؛ ولی در هیچ آیه ای تصریح نشده که "اولیاء" از بت های ساختگی و بت های پلید باشند.
2- واژه "اولیاء" و معنای ولایت در کتب لغت عربی: گویا ولایت به تدبر و قدرت و انجام کار اشاره دارد.
3- معنای واژه "بیت" در کتب لغت عربی:
واژه " بیت" در لغت عرب استعمال زیادی دارد؛ به معنای "خانه شعر" و نیز "مسکن، فرش خانه، کعبه و قبر" می آید و نیز به همسر مرد و خانواده اش گفته می شود.
در معجم الوسیط آمده است: " بیت الرجل: زن و عیال او"
و در لسان العرب آمده است: "بیت الرجل: زن او"
در قاموس محیط آمده است: "البیت: عیال مرد" و در صحاح آمده است:
"البیت: عیال مرد"
1- حقایق علمی در مورد تارها و بافته های عنکبوت و خانه آن:
تارهای عنکبوت از پروتئین ساخته می شود که در حفره های حریری، شکل می گیرد و آنچه به دست می آید جداً قوی است؛ استحکام آن از استحکام آهن محکم، بیشتر است و دو برابر کش می آید بدون آنکه پاره شود(1) و این (بافته عنکبوت) در همه موارد، از قویترین الیاف طبیعی به شمار می آید.
شبکه ای که عنکبوت ایجاد می کند قدرتی دارد که ممکن است بتواند زنبور عسل را- که حجم آن چند برابر عنکبوت است- بدون این که آن شبکه تحت تاثیر قرار گیرد یا پاره شود، متوقف کند، در حالی که آن زنبور سرعتی حدود 32 کیلومتر در ساعت دارد.
"شرکت کندیه" اقدام به تولید تارهای عنکبوت کرده است تا از آنها نخ های پزشکی و طناب هایی برای صید ماهی ها و لباس ضد گلوله بسازد.(2) ساکنان جزایر "سلمون" نیز در قدیم به ساخت تورهای ماهیگیری از نخ های عنکبوت می پرداختند.
بدین ترتیب روشن است که "بیت عنکبوت"- به معنای خانه عنکبوت- از قویترین مخلوقات مشهور است. اگر قویترین آنها نباشد.
2- حقایق علمی در مورد زندگی عنکبوت ها و روابط اجتماعی آنها:
عنکبوت ها، گروهی هستند که در جهان بیش از سی هزار نوع آنها وجود دارد و در حجم و شکل و روش زندگی متفاوت هستند؛ روش زندگی فردی همراه دشمنی با یکدیگر در آنها غالب است و انواع اندکی از آنها یافت می شوند که به صورت دسته جمعی زندگی می کنند.
جثه عنکبوت های ماده از نرها بزرگتر است: غالباً فقط در هنگام ازدواج همدیگر را ملاقات می کنند و عنکبوت نر قبل از عروسی، اقدام به رقص ها و حالات مشخصی در برابر عنکبوت ماده می نماید که مقصودش جلوگیری از غریزه دشمنی عنکبوت ماده است. هنگامی که آمیزش آنها تمام می شود، عنکبوت نرغالباً در لانه باقی می ماند و اقدام به پنهان شدن از عنکبوت ماده می کند، چرا که می ترسد او را بکشد. کشتن عنکبوت نر بعد از تمام شدن آمیزش جنسی، در بین بسیاری از عنکبوت ها اتفاق می افتد؛ مشهورترین این عنکبوت ها "بیوه سیاه" است. در برخی از انواع آنها، عنکبوت ماده، عنکبوت نر را رها می کند تا هنگامی که فرزندان از تخم خارج می شوند، اقدام به قتل او کنند و او را بخورند. در انواع دیگری از عنکبوت، مادر، اقدام به تغذیه فرزندان کوچکش می کند تا این که بزرگ می شوند و مادرشان را می کشند و می خورند.
از این مطالب روشن می شود که نظام اجتماعی و روابط خانوادگی عنکبوت، بر اساس مصالح موقت است، به طوری که هر گاه این مصالح تمام می شود، دشمن همدیگر می شوند و برخی، برخی دیگر را می کشند.
این دشمنی شدید فقط بعد از اتمام مصلحت ها جلوه گر می شود و روابط سست و ضعیف بین افراد خانواده عنکبوت آن را سست ترین خانواده ها در میان آفریده شدگان مشهور قرار می دهد.
صاحبان کتاب های تفسیر بر آنند که مقصود از مثال در آیه 41 سوره عنکبوت (مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا) آن است که مشرکان، معبودان (و بت هایی) غیر از خدا را انتخاب می کنند که در هنگام حاجت، امید یاری و فایده و رزق از آنان دارند و در سختی ها به آنان تمسک می جویند.(3)
برخی مفسران برآنند که منظور از "اولیاء" در اینجا بت های ساختگی و بت های پلید هستند.(4) ولی با مراجعه به مواردی که واژه "اولیاء" در قرآن آمده است در می یابیم که آیات قرآن در بیست مورد از سی و سه مورد، تصریح کرده که آن اولیاء، از زندگان (مثل کافران و...) هستند و همانطور که قبلاً گذشت، هیچ آیه ای از آیات قرآن کریم تصریح نکرده که "اولیاء" از بت های ساختگی و بت های پلید باشند و این مطلب همسویی معنای "ولایت" است. همانطور که در لغت عرب وارد شده بود، معنای "ولایت" یاری است که اشاره به تدبر، قدرت و انجام کار دارد و "ولی" همان دوستدار، دوست و یاور است و این کارها و تصرفات از جمادات صادر نمی شود.
با مراجعه به حقایق علمی جدید در مورد تارها (بافته های عنکبوت و خانه او متوجه این نکته می شویم که علم جدید بدون شک اظهار می کند: بافته های عنکبوت از قویترین بافته های طبیعی است و صفت سختی و محکمی دارد.
هنگامی که ما قبول کردیم مقصود آیه از "بیت"، خانواده و روابط خانوادگی است، توصیف قرآن از آن به عنوان سست ترین خانواده (ان او هن البیوت لبت العنکبوت) مطابق چیزی است که خداوند برای بندگانش، از خلال علم جدید، در مطالعه حیات عنکبوت ها، روشن کرده است.
از طرفی، جهت شباهت، در مثالی که در قرآن زده شده است، به طور جدی واضح می شود، چون کسانی که غیر از خدا را دوستان و یاوران خود انتخاب می کنند فقط برای انجام مصلحت های دنیوی است که به چنین انتخابی دست می زنند و هنگامی که این مصلحت ها تحقق یافت، یا در دنیا و یا در آخرت دشمن یکدیگر می شوند. (الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛ در آن روز دوستان برخی دشمنان برخی دیگرند مگر افراد پارسا و تقوا پیشه- زخرف /67) همانطور که بیان کردیم، این روابط موقت و مصالح آنی بر عنکبوت و خانواده او منطبق است.
از طرف دیگر، بین کسانی که غیر از خدا را دوستان و یاوران خود انتخاب می کنند و بین عنکبوت و بیت او (= مسکن او) تفاوت بسیار می یابیم. از این جهت که رابطه بین کسانی که غیر خدا را دوست و یاور می گیرند رابطه بین زندگان است و آن رابطه محبت و دوستی و یاری گری است و این مطلب بدان سبب است که معنای "ولایت" (در اولیاء) تحقق یابد.
اما روابط بین عنکبوت و خانه مادی او (مسکن) رابطه بین موجود زنده و جماد (موجود غیر زنده) است؛ پس در اینجا معنای "ولایت" به معنی دوستی و یاری گری تحقق نمی یابد، چون جمادات، نیروی تدبر، اعمال قدرت و انجام کار ندارند. در این آیه یکی از موارد اعجاز علمی قرآن جلوه گر می شود؛ این حقایق- از خانواده و حیات عنکبوت ها- جدیداً کشف شده که خانواده عنکبوت سست ترین خانواده هاست و قرآن کریم بیش از هزار سال قبل از اکتشاف آن- توسط بشر- به این حقیقت اشاره کرده است.
هنگامی که به آخر آیه 41 سوره عنکبوت نگاه می کنیم متوجه این مسئله می شویم که لو کانوا یعلمون. اگر (بر فرض) می دانستند. اشاره می کند که آنان مقصود (این مثال قرآنی) را نمی دانستند چون این حقیقت علمی، در هنگام نزول قرآن برای بشر شناخته شده نبود.
طبق آیه 43 سوره عنکبوت یعنی " و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون"، این مثال را برای مردم می زنیم و جز دانایان در مورد آن خردورزی نمی کنند. "خدا ما و شما را از آنان - دانایان خردورز-" قرار دهد. نیز مشخص است که مقصود از مثال (بیت عنکبوت)غیر از معنای ظاهری آن است.
پی نوشت ها:
1- ر- ک: الحشرات فی القرآن و الاحادیث النبویه و التراث الشعبی الکوینی، دکتر و سیمة الحوطی.
2- تقریر نکسیاینایر2002م.
3- ر- ک: تفسیر طبرسی، ابن کثیر و دیگران (ذیل آیه).
4- ر- ک: زاد المسیر فی علم التفسیر، جوزی.
نوشته: دکتر صلاح رشید
ترجمه و نقد: دکتر محمد علی رضایی اصفهانی
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد قرآن و عترت
گیاهان و میوه ها
قسمت چهارم
15. باد رنجبوبه :
نام دیگر باد رنجبوبه «فرنجمشک»،«بادرنک بویحه»،«ترنجان» یا «گل حنا» می باشد که در کتب طب سنتی با نام های : «مفرح القلب» و «قرنفل بستانی» آمده است.
بادرنجبوبه برای ازدیاد هوش و حافظه، ناراحتی های مختصر عصبی، دردهای دستگاه گوارش و درد مفاصل، تنگی نفس و خفقان مفید است که مصرف ان به چند صورت است :
1. صبح و ظهر و شب، هر دفعه 10 گرم(دو قاشق غذاخوری) از گیاه بادرنجبوبه را در یک لیوان اب جوشانده و بعد دو استکان با شکر میل کنید.1
2. صبح و ظهر و شب، هر دفعه یک یا دو قاشق غذاخوری از تخم بادرنجبوبه را در یک لیتر آب جوشانده و با دو استکان همراه با شکر می کنید.2
3. دم کرده 20 تا 50 گرم گیاه بادرنجبوبه را در یک لیتر آب به مدت چند دقیقه جوشانده، صبح و ظهر و شام یک فنجان از آن میل نمایید، یا جوشانده 40 گرم برگ خشک و یا 80 گرم برگ تازه آن را در یک لیتر اب حل کرده، آن را با عسل صبح و ظهر و شب یک فنجان بنوشید که برای ضعف حافظه، رفع تندخویی جوانان و عصبانیت و کاهش ضربان قلب، ... مفید است.3
16. باقلا (Fava, Been, Faba) :
در خوردن باقلا نباید افراط کرد، افراط در خوردن آن، به ویژه در فصل بهار، خصوصاً بصورت خام، در اشخاص ایجاد عوارضی شبیه به مسمومیت می کند که به آن «فاویسم Favism» یا «فابیسم Fabisme» می گویند که در برخی موارد ممکن است موجب مرگ شود. تا جایی که ممکن است باید از خوردن تازه یا نیم پخته آن پرهیز کرد و اطفال نیز زیاد نخورند.4
امام صادق(ع) فرمودند:« خوردن باقلا استخوان ساق را پر از مغز، مغز سر را زیاد و خون تازه تولید می کند.»5
17. برگ بو (L Aurel) :
نام درخت آن در فارسی «باهشتان» است، در کتب طب سنتی به نامهای «درخت غار»، «برگ بو»، «مازریون»، «دفنه» و «شجرة الرند» نام برده شده است.
برگ بو گیاهی است بصورت درخت و درختچه همیشه سبز با برگهای متناوب، سبز تیز و بیضی شکل و نوک تیز و معطر و زیبا هستند.6 مالیدن روغن برگ بو، برای درد اعصاب، رفع دردهای مفاصل، درد کمر، رفع حواس پرتی و افزایش حافظه مفید است.7
18. برنجاسف (Mugwort) :
نام دیگر آن «بلنجاسف» به عربی «سویلا» و «قیصوم» و به هندی «گندهار» است.
برنجاسف مقوی اعصاب، محرک و مدر است و دماغ را تقویت می کند.8 دم کرده برگها و شاخه گلدار آن برای رفع عفونتهای عصبی، رفع تشنج و برای آسم، بیمایر های مغزی مؤثر است. ضماد آن برای تقویت دماغ، رفع سرسام بلغمی و خواب آلودگی نافع است.9
19. بلادُر (Cashew nut) :
بَلادُر به عربی «حب الفهم» و «حب القلب» و به هندی «بهلاوه» است که در فارسی «قرص کمر» نام دارد.
بَلادُر درختی است که در مناطق استوایی پرورش داده می شود.10
بَلادُر طبع گرم و خشک دارد، برای نسیان،فلج، لقوه و همه علتهای سرد و تر مفید است. چون مصرف زیاد آن برای جگر مضر است، نباید در خوردن آن زیاده روی کرد، چراکه ممکن است موجب مالیخولیا و وسواس و دیوانگی شود. در صورت خوردن زیاد آن، کره، روغن گاو، روغن شیره خورده شود و یا همراه آب جو و دوغ گاو مصرف گردد.11
از میوه بَلادُر روغنی گرفته می شود که به روغن بَلادُر یا عسل بَلادُر مشهور است.
پی نوشتها :
1. معارف گیاهی،ج1،ص170.
2. فرهنگ دارویی گیاه درمانی، کاظم مقدم، ص52.
3. شگفتی های غذا درمانی گیاهان، ص220.
4. معارف گیاهی، ج1، ص318.
5. وافی وسایل، ج3 ؛ مفاتیح الصحه فی الطب النبی و ائمه، ص89 ؛ حلیة المتقین، ص 49.
6. وافی وسایل، ج2، ص 276.
7. شگفتی های غذا درمانی گیاهان، ص 222.
8. اعجاز گیاهان دارویی و درمان بیماری ها، ص 96 ؛ فرهنگ دهخدا.
9. معارف گیاهی، ج 5،ص 15.
10. همان، ج1، ص436.
11. الابنیه عن حقایق الادویه، ص 63.
موضوع بحث آینده : گیاهان و میوه ها مؤثر بر حافظه ادامه ... منتظر نظرات شما هستیم!
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد مطالب علمی ـ سلامتی
عطر بقیع
بقیع به جز عطر فاطمه(س)، حسن(ع)، سجاد(ع)، باقر(ع) و صادق(ع)، بوی عطر دل انگیز دیگری نیز می دهد و آن، عطر مادر عباس(ع)، ام البنین است. مادر که ولایت و محبت به فرزندان فاطمه(س) را با شیره جان فرزندانش آمیخته و ادب و وفا و جانبازی در راه اهل بیت(ع) را به آنان آموخته بود. بقیع، مادری را در خود جای داده است که عباس(ع)، فرزند او و تجلی پرفروغ فضیلتهای اوست. آری، ولایت پذیری عباس(ع) اثر زمزمه های شبانه ام البنین(س) است. ادب و وفای عباس(ع)، پرتویی از وفا و ادب ام البنین(س) و رشادت و شجاعتش، برگرفته از شهامت اوست؛ شهامتی که در عظمت و بلندای ایمان او ریشه دارد.
عباس(ع) آیینه تمام نمای مادرش، ام البنین(س) است. او که با استواری در بقیع گام می نهاذ و چهره کریه ظالمان، چنگ می افکند و صحنه دیگری از حماسه حسینی را به نمایش می گذارد. در سوگ عزیزانش می گرید؛ ولی گریه ای افشاگرانه که هم بیانگر عشق مادری داغ دیده است و هم نشانگر مظلومیت آل الله و هم برملا کننده هدف های شوم و اراده های پلید و کردارهای جنایت کارانه نابکاران و ستمگران.
***
ویژگی های ام البنین(س)
اگر بخواهیم ویژگی برجسته حضرت ام البنین(س) را یاد کنیم، باید آن را در وفاداری وی به اسلام و خاندان عترت جست. وفای آن بزرگوار در جان و روح فرزندانش جریان یافت و صحنه هایی بی مانند و ناب از محبت و وفاداری را در عاشورا آفرید.
وفا
وفا صفتی ارزنده و ستودنی است و در هرکسی باشد، او را گرامی و عزیز می گرداند. وفاداری و پای بندی به عهد و پیمان، فضیلتی بزرگ است که حتی در میان صفت های دیگر، خودنمایی می کند و منزلتی والا دارد؛ زیرا آراسته شدن به وفاداری و ملکه شدن آن در روح و روان آدمی، مستلزم پاکی و مراقبت همیشگی و پیروزی بر همه زشتی ها و وسوسه های شیطانی است.
اگر آنچه وفا به ان مربوط می شود، اسلام، امامان معصوم و خاندان وحی باشند. صفت وفا ارزشی آسمانی به خود می گیرد. ام البنین(س) در خاندانی پرورش یافت که وفاداری به ارزش های انسانی در آن فضیلتی سترگ شمرده می شد. از این رو، این خوی خدایی با وجود او درآمیخت و ملکه وجودش گشت. ایشان نیز این صفت را در محضر مولاعلی(ع) پروراند و در وجود فرزندانش جاری ساخت. ام البنین(س) همچنان که در زندگانی علی(ع) و فرزندانش، کمال وفا را در حق آنان نگاه داشت، پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیز بر این وفاداری باقی ماند. بدین جهت، پس از شهادت جانسوز علی(ع) با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد.... همین حس ایمان و وفاداری در وجود اباالفضل(علی) تجسم یافت؛ هنگامی که آب گوارا در کف داشت، به یاد لب تشنه برادر، آب را فرو ریخت.
ادب
صفت ادب از مهمترین شاخصه های شرافت انسانی است و دو مصداق دارد:
1. ادب در برابر خدا 2. ادب در برابر مردم.
ام البنین(س) که از دامان خاندانی ادب پرور برخاسته بود، در محضر اسوه ادب ـ علی(ع) ـ آن را بارور ساخت و الهی گردانید. او در پیشگاه خدا ادب بندگی را نگاه می داشت و نسبت به مردم فروتن بود؛ ولی بزرگترین نمود ادب او، در برابر علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان معصوم(ع) آنان است. هنگامی که به خانه علی(ع) قدم نهاد، خود را نه به عنوان جانشین فاطمه(س)، بلکه به عنوان خادم فرزندان فاطمه(س) می دانست. با آنان به ادب رفتار می کرد و آنها را گرامی می داشت. عباس(ع) از این سرچشمه ادب، تربیت آموخت که برادرش حسین(ع) را همیشه یاسیدی یااباعبدالله خطاب می کرد و همواره ادب را در گفتار و رفتار خود نسبت به فرزندان زهرا(س) نگاه می داشت.
ولایت دوستی و ولایت پذیری
عشق و محبت به ولایت با جان او آمیخت بود. او علی(ع) را نه تنها به عنوان همسر، بلکه به عنوان برادر رسول خدا(ص) و حجت خدا در میان مردم می دید و همین سان به فرزندان معصوم(ع) او می نگریست. صفا و صمیمیت در محبت ایشان به مقام ولایت، موج می زد. هرگاه حسنین را بیمار می دید، دست مهربانی بر سرشان می کشید و همچون مادر از آنان پرستاری می کرد. با سخنان مهربانانه اش، دلهایشان را آرامش می داد و در برابر آنان فروتنی می کرد. هرگاه با آنان روبه رو می شد، به ایشان لبخند می زد.
هنگام وداع با پسرانش وقتی که همراه اباعبدالله به سوی مکه و کربلا حرکت می کردند، با روی باز از آنان استقبال کرد. پاسداری از وجود حسین(ع) را به آنان سفارش فرمود و فداکاری در راه حسین(ع) را به آنان گوشزد کزد. به راستی، برای او آسان بود که داغ جان سوز چهار فرزندش را ببیند، ولی حسین(ع) به سلامت باشد؛ پسرانش در راه حسین(ع) قطعه قطعه کردند، ولی حسین(ع) بماند. از این رو، وقتی بشیر خبر شهادت شهیدان کربلا را آورد، ایشان نخست نه از فرزندانش، بلکه از حسین(ع) پرسید و سراغ حسین(ع) را گرفت و گفت:« فرزندانم فدای حسین(ع) باد.» این چیزی نیست جز ولایت پذیری و محبت و ایمان؛ یعنی دوب شدن در ولایت.
شجاعت و شهامت
دلیری و شجاعت صفتی است که وجودش در مردان، به آنان برتری و بزرگی می بخشد. اگر این صفت در وجود زنی نهفته باشد که خود دارای کمال علمی و ادبی نیز هست، از او شخصیتی سرآمد و ممتاز می سازد. ام البنین(س) از خانواده ای برخاسته بود که معدن شجاعت و سرچشمه رشادت و غیرت به شمار می آمدند. به همین دلیل، وقتی علی(ع) از عقیل در مورد همسری که فرزندی شجاع بپرورد، راهنمایی خواست، او را به ام البنین(س) که خاندانش همه از شجاعان و پهلوانان عرب بودند، راهنمایی کرد...... ام البنین(س) این صفت خاندانش را به ارث برده بود. پس اط شهادت امام حسین(ع) و یارانش و شهادت عباس(ع) و دیگر فرزندانش در بقیع حضور می یافت و عبیدالله فرزندا خردسال عباس(ع) را نیز به همراه می برد. این روحیه، شهامت و شجاعت او در مقابل باطل را نشان می دهد. به یقین، در آن فضای خفقان به بقیع آمدن و عزاداری کردن به گونه ای که مردم جمع شوند و با او هم ناله گردند، عمل عاطفی صِرف نیست، بلکه رنگ و بویی سیاسی دارد. در ان شرایط که یزیدیان از پیروزی موقت خود سرمست بودند و حتی مدینه را نیز در واقعه حره به خاک و خون کشیدند، این چنین خودنمایی و شجاعت، تنها از شیرزنی همچون ام البنین(س) برمی اید که از آبشخور شجاعت سیراب گشته باشد. از دامن چنین مادری، عباس(ع) برخاست و بار شادتهابش در کربلا، دل اهل بیت حسین(ع) را تسکین داد.
علم و دانایی
برترین گوهر برای انسان، علم آموزی و ارزنده ترین زیور برای او، آراستگی به معرفت و دانایی است. علم و دانایی به آدمی فضیلت و منزلت می بخشد و هرکه از آن بیشتر مایه گرفته باشد، فضیلتش افزونتر است. ام البنین(س) که خود از دانش و فضیلت مایه داشت، در خانه علی(ع) نیز از کمالات علوی سرشار گشت. بگونه ای که همه آنانی که از ام البنین(س) نام برده اند، وی را به فضل و کمال و علم ستوده اند. از این رو، عشق و علاقه او نسبت به اهل بیت و علی(ع) تنها در روابط عاطفی نبود، بلکه از آگاهی و شناخت وی نسبت به آنان سرچشمه می گرفت.
برخی افراد مانند سیدمهدی سویج در کتاب ام البنین سیدة نساء العرب در بیان فضل و دانش او، ایشان را با جناب زینب کبری(س) البته در سطح پایین تر مقایسه می کند و او را به صفت عالمه می ستاید. این ویژگی آشکارا درباره هیچ کس جز زینب کبری(س) گفته نشده است.
این نویسنده از کتاب معالی السبطین و کنزالمصائب نقل می کند که حضرت عباس(ع)، علم خود را در کودکی از محضر پدر و مادرش(ام البنین) آموخته است. از این رو ، صفت عالمه را برای او، سخن آن حضرت دانسته است.
***
زمان و مکان وفات ام البنین(س)
تاریخ درگذشت این بانوی نامدار و سترگ در هیچ یک از کتابهای معروف تاریخی و روایی نیامده است. سن وی در هنگام وفات نیز مشخص نشده است. در کتاب ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین(س) سال وفات آن حضرت، سال 70 هـ.ق آورده شده است. بی آنکه به مدرک معتبری استناد دهد. نویسنده کتاب سیدة نساء العرب نیز با توضیحاتی، سال وفات ایشان را سال 64 هـ.ق دانسته است..
سرانجام، زنی که عمری را در راه عشق به ولایت اهل بیت(ع) گذراند، جام زندگانی جاوید نوشید و از غم دنیا آسوده شد؛ بانویی که زندگانی اش سراسر مهر و عاطفه و مبارزه بود؛ بانویی که همسر شهید، مادر شهید و یکی از پیام رسانان خونین عاشورا بود و همه چیز خود را در راه خدا، خالصانه تقدیم کرد. وی را در قبرستان بقیع و در کنار آرامگاه امام مجتبی(ع)، فاطمه بنت اسد(س)، به خاک سپردند. سن او را درهنگام وفات می توان میان 60 تا 65 سال حدس زد.
***
همسر مولا امیرالمؤمنین(ع) // مظهر مهر و وفا، ام البنین(س)
السلام ای گوهر دریای عشق // السلام ای لاله صحرای عشق
السلام ای لؤلؤ بحر شرف // گوهر ایثار و عصمت را صدف
السلام ای مادر سلطان عشق // نام تو دیباچه دیوان عشق
خوانده ای خود را کنیز فاطمه // داده ای درس محبت بر همه
خاک کویت توتیای چشم ما // جان عالم نام پاکت را فدا
باب حاجات همه شد پور تو // خود بود او شاخه ای از نور تو
چون به او شیر محبت داده ای // درس ایثار و عطوفت داده ای
ای تو ما را در دو دنیا دادرس // از کرم، لطفی نما، فریادرس
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
آیا شخص شریف امام مهدی(عج)از نظر پنهان است؟
یا جسم و شخص حضرت دیده می شود
ولی کسی ایشان را نمی شناسد ؟
***
« پنهان بودن یا نامرئی بودن؟! »
قسمت اول مقدمه
پرسش : آیا شخص شریف امام مهدی(عج) از نظر پنهان است؟ یا جسم و شخص حضرت دیده می شود ولی کسی ایشان را نمی شناسد؟
پاسخ :
مقدمه : باید دانست که غیبت جسم شخص یا اشیاء دیگر و مخفی ماندن فعل و عمل انسان از انظار حاضرین در تاریخ معجزات و کرامات انبیاء و اولیاء و خواص مؤمنین بی سابقه نیست، و مکرر اتفاق افتاده است.
از جمله، در تفسیر آیه کریمه «و چون تو قرآن تلاوت می کنی، ما میان تو و آنها که از جهل و عناد به خدا و آخرات ایمان ندارند، حجابی بداریم، که آنها از فهم حقایق مستور مانند.» علاوه بر آنکه ظاهرا آیه دلالت بر اینکه خدا رسول اعظم(ص) را در هنگامی که قرائت قرآن می نمود، از کفاری که قصد آزار و اذیت آن حضرت را داشتند، مستور می دارد؛ در بعضی از تفاسیر نیز آمده که خداوند پیغمبر(ص)، را در هنگام قرائت قرآن، از ابوسفیان و نفربن حارث و ابوجهل و حمالة الحطب، مستور می فرمود، و آنان می آمدند و از نزد آن حضرت می گذشتند، اما او را نمی دیدند.1
در وقت هجرت از مکه معظمه به مدینه طیبه نیز بر حسب تواریخ معتبر، مشرکین که بر در خانه پیغمبر(ص) برای کشتن او اجتماع کرده بودند، شخص آن حضرت را ندیدند، پیغمبر بعد از آن که علی(ع) را مأمور فرمود در بستر او بخوابد، بیرون آمد و مشتی خاک برگرفت و بر سر آنها گذارد.«یس، و القرآن الحکیم» را تا «فهم لا یبصرون» قرائت کرد و از آنها گذشت و کسی او را ندید.2
و نیز در تفسیر آیه کریمه: «و جعلنا من بین ایدیهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون» در کتابهای تفسیر، روایاتی است که دلالت بر این موضوع دارند.3
در تاریخ زندگی امامان علیهم السلام نیز شواهد بسیاری بر این موضوع است، مانند، غایب شدن حضرت زین العابدین(ع) از نظر مأموران عبدالملک مروان که علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنت مثل ابن حجر نیز آن را روایت کرده اند.
بنابراین، مسأله غایب شدن شخص، مسأله ای است واقع شده و سابقه دار، و اما ناشناخته ماندن با غایب نشدن شخص، بسیار ساده است و در بسیاری از موارد محتاج به اعجاز و خرق عادت نمی باشد و همواره اشخاص را می بینیم که جسم آنها در نظر ماست، ولی آنها را نمی شناسیم.
ادامه دارد...
پی نوشت :
1 ـ تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ج 3، ص645.
2 ـ سیره ابن هشام،ج2،ص95. طبقات ابن سعد،ص228. کامل ابن اثیر،ج2،ص103..
3 ـ التبیان، شیخ طوسی،ج8،ص445. مجمع البیان، علامه طبرسی،ج4، ص652.
تهیه شده در واحــد مــهــدویـــت
گروه اینترنتی انـــتــــظــــار یــــار
دعا .... علت بودن ( بخش هفتم)
***
2. اگر قضا و قدر معین شده است و هر کسی سرنوشت مشخصی دارد، پس دعا کردن به چه کار می آید؟
یکی از بارزترین و زیباترین جلوه های استجابت دعای بندگان را می توان در جریان دعای ام داود مشاهده کرد.
این دعا که به دعای استفتاح هم مشهور است اهمیت و آثار زیادی دارد، بطوریکه امام صادق علیه السلام بعد از تعلیم آن به ام داود،می فرماید: « آنچه را گفتم حفظ کن و مواظب باش و به غیر اهلش یاد نده که مبادا در امر باطلی بکار ببرد، چون اسم اعظم در این دعا است که در صورت خواندن دعا مستجاب می شود و چون از او به واسطه این اسم چیزی درخواست شود عطا می شود هر چند رسیدن به آن سخت باشد و اگر جن و انس دشمنان تو باشند خداوند متعال شر آنها را از تو دور می کند و آنها در برابر تو تسلیم می شوند.»
ام داود که بود؟
ام داود دختر عبدلله ابن ابراهیم و مادر رضاعی امام صادق (ع) است که به «ام خالد بربریه» شهرت داشته و جد صالح مرحوم سیدبن طاووس است. داود نیز فرزند حسن و نوه امام حسن مجتبی (ع) و برادر رضاعی امام صادق (ع) است. منصور دوانیقی جمعی از آل ابی طالب را زندانی کرد و از جمله آنان داود بود که در زندان نگه داشته بود. ام داود می گوید : "من از داود خبری نداشتم او در عراق زندانی بود و من پیوسته به درگاه الهی تضرع می نمودم و از همه می خواستم که دعا کنند تا هرچه سریعتر اجابت شود ولی با همه اصرارم از اجابت دعایم خبری نبود و به همین دلیل ناامید شده بودم.
روزی برای عیادت امام صادق (ع) که مریض بودند به محضرشان شرفیاب شدم. از احوالش پرسیدم و برای او دعا کردم آن حضرت به من فرمود : داود چه می کند. عرض کردم: آقای من مدت مدیدی است که از او خبری ندارم و او در زندان است، حضرت فرمودند : چرا از دعای استفتاح غافلی، دعای استفتاح دعایی است که با آن درهای آسمان باز می شود و خواننده آن دعایش در همان ساعت مستجاب می گردد و برای کسی که آن را بخواند پاداشی جر بهشت نیست.
ام داود عرض کرد چگونه بخوانم ای فرزند راستگویان. آداب و کیفیت آن را به من تعلیم فرما...
او می گوید بعد از آنکه این دعا را همان طور که امام فرموده بود خواندم شب خوابیدم و پیامبر و ملایکه را در خواب دیدم در حالیکه حضرت می فرمود: ای ام داود بر تو و دوستانت بشارت باد، حاجتت برآورده می شود و خداوند متعال فرزندت را حفظ می کند و او را به تو باز خواهد گرداند. از خواب بیدار شدم، به مقداری که یک مرکب سریع السیر فاصله بین عراق تا مدینه را طی کند طول کشید که ناگهان دیدم فرزندم به خانه وارد شد با تعجب از او پرسیدم چه شد؟ گفت من در زندان بسیار تنگی محبوس بودم و غل و زنجیر به بدنم سنگینی می کرد، این حال تا نیمه رجب ادامه داشت شب خوابیدم و گویا زمین برایم تنگ شده بود اما شما را دیدم که بر سجاده نماز نشسته ای و مردانی بلند قامت در اطراف تو مشغول تسبیح هستند، یکی از آنان که خوشرو و خوشبو و دارای لباس پاک و تمیز بود - و من گمان کردم جدم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است- ایشان به من اشاره کرد و فرمود: ای فرزند زن صالح بشارت باد بر تو، خداوند دعای مادرت را در حقت مستجاب کرد من از خواب بیدار شدم ، دیدم فرستاده منصور در زندان است و مرا از زندان آزاد کرده و پیش منصور برد. منصور غل و زنجیر از بدنم جدا کرد و دستور داد ده هزار درهم به من بدهند و بر مرکب راهواری سوار کنند و من بسرعت به مدینه آمدم." اقبال سیدبن طاووس جلد 3 صفحه 250 تا 251
******** یا رب! اغفر لمن لا یملک الا الدعا ********
* این واقعه به روشنی و به وضوح نشان دهنده امکان تغییر در مقدرات غیر حتمیه است، پس اگر کسی دست بر دست بگذارد و نسبت به درخواست از درگاه پروردگار کوتاهی کند چه بسا مسئول عواقب این کوتاهی نیز باشد و البته محرومیت از فیض نعمات الهی نیز دیگر عاقبت بی اعتقادی به تاثیر دعا در امور و مسایل زندگی دنیوی و اخروی است...
ادامه دارد...
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد معرفت