سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثروت دانش، رهایی بخش و ماندگار است . [امام علی علیه السلام]

گروه اینترنتی انتظار یار

آیا امکان طول عمر

در طی تاریخ بوقوع پیوسته

و مصداق خارجی دارد؟

قسمت دوم

***

پرسش : به فرض امکان طول عمر، آیا این مسئله در طول تاریخ بوقوع پیوسته و مصداق خارجی دارد؟

   پاسخ : در پاسخ قبل، امکان طول عمر را از نظر تاریخی ثابت کردیم اما دلیل دوم بر این مدعا :

 1 ـ دلیل نقلی :  مراد از دلیل نقلی، نصوص و روایاتی است که در این موضوع از جانب پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) وارد شده، که می توان آنها را به چند گروه تقسیم کرد :

 گروه اول : روایاتی است که در خصوص خالی نبودن زمین از حجت خدا وارد شده است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) به کمیل بن زیاد فرمودند:    «آری، هرگز روی زمین از کسی که به فرمان الهی قیام کند خالی نمی ماند، خواه ظاهز باشد و آشکار و یا ترسان و پنهان، تا دلایل خداوند و نشانه های روشن او از میان نرود.»1

 و نیز امام صادق(ع) فرمودند: «اگر مردم[جهان] تنها دو نفر باشند، یکی از آنها امام است.»2

 گروه دوم : روایاتی است که امامت را منحصر به دوازده تن از قریش و اهل بیت پیغمبر(ص) می داند، چنانکه جابربن سمره گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمودند: «اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند.» سپس سخنی فرمودند که من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم: پیامبر(ص) چه فرمودند؟ گفت : فرمودند:«تمام آنها از قریش اند.»3

 و نیز فرمودند: «من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی[یعنی یازده تن فرزندم با تو که دوازده نفر می شوید] بند و قفل زمین هستیم، یعنی میخها و کوههای زمین... به سبب ما خدا زمین را میخ کوبیده، تا اهلش را فرو نبرد، چون دوازدهمین فرزندم از دنیا برود. زمین اهلش را فرو برد و مهلت داده نشود[به سوی آنها ننگرند]»4

 گروه سوم : روایاتی است که امام مهدی(عج) را به نام و صفات، مشخص نموده است. همچنان که رسول خدا(ص) فرمود: «مهدی از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه اش کنیه من، از نظر خصال و ویژگیهای اخلاقی شبیه ترین فرد به من است، برای او غیبتی طولانی و اضطرابی حیرت زاست، مردم درباره او دچار گمراهی می شوند، پس [از غیبت طولانی] مانند ستاره درخشان ظاهر می شود و زمین را از عدل و داد پر می کند، چنانکه از ستمگری و تجاوز پر شده باشد.»5

 گروه چهارم : روایاتی است که گویند: قیامت برپا نمی شود تا وقتی که امام غایب(ع) قیام کند. چنانکه رسول خدا(ص) فرمودند:«قیامت به پا نمی شود، تا اینکه شخصی از خاندان و اهل بیت من قیام کند، که نامش نام من است.»6

 گروه پنجم : روایاتی است که مربوط به وجود و شناخت امام در هر زمان می باشد. چنانکه حارث بن مغیره می گوید:« به امام صادق(ع) عرض کردم: پیغمبر(ص) فرموده است: هرکس بمیرد و پیشوایش را نشناسد، به مرگ عصر جاهلیت مرده است؟ فرمودند: آری. عرض کردم: جاهلیت کامل یا جاهلینی که امامش را نشناسد؟ فرمودند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.»7

 

 با جمع بین روایات مذکور، به این نتیجه مسلم می رسیم که امام غایب و منتظر(عج) همان حجت بن الحسن العسکری (ع) است.

 ادامه دارد ...

 

 پی نوشت :

 1 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت139،ص1158.

 2 ـ اصول کافی، مرحوم کلینی،ج1،ص180.

 3 ـ صحیح مسلم،ج3،ص1453 .

 4 ـ اصول کافی،ج1،ص534.

 5 ـ فرائد السمطین، جوینی،ج2،ص335.

 6 ـ همان،ج2،ص327.

 7 ـ اصول کافی،مرحوم کلینی،ج1،ص376.

 

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انـــتــــظــــار یــــار

 

 

 




منتظر کوچولو ::: جمعه 85/3/26::: ساعت 12:7 عصر

 

فاطمه، طلایه دار شفاعت

 شفاعت گران عرصه محشر، بنابر آموزه های اسلامی بسیارند: انبیاء، اوصیا، مؤمنان واقعی، ملائکه، اهل بیت(ع) و محبان ایشان، شهدا، علمای ربانی، قرآن و... .

  اما در میان تمام شفاعت گران روز قیامت، نام فاطمه زهرا(س) همچون خورشیدی رخشان می درخشد؛ چراکه روایات معتبر بسیاری از جانب رسول خدا و ائمه اطهار(ع)، شفاعت بی نظیری را برای آن جناب وعده می دهند؛ شفاعتی چنان گسترده که نه تنها محبان آن حضرت و دوستداران ذریه او را شامل می شود، بلکه تمام محبت ورزان به دوستان یا دوستان دوستان او را نیز در بر می گیرد.

 در این مقام، به ذکر خلاصه مضمون چند حدیث شریف، که ترسیم نُمای شفاعت فراگیر آن حضرت در عرصه قیامت می باشد، تبرک و تیمن می جوییم:

 1. ... در آن هنگامه پرغوغا و پردغدغه به ناگاه عرش لرزان؛ از جانب جبرائیل همه صداها و همهمه ها را فرو می نشاند: چشم هایتان را فروافکنید تا فاطمه، دختر محمد(ص)، عبور نماید.

 در پی این ندا، هیچ پیمبری، هیچ صدیقی، هیچ شهیدی، باقی نمی ماند مگر آنکه چشمانشان را، از روی احترام، فرو می افکنند.

 ناقه فاطمه، با هدایت جبرئیل، از عرصه محشر می گذرد تا اینکه در مقابل عرش پروردگار قرار می گیرد. فاطمه، از ناقه فرو می آید و زبان به تظلم خواهی می گشاید.

 در پی تظلم خواهی فاطمه، ندایی از جانب خداوند جل جلاله فرا می رسد: ای حبیبه من! و ای دختر حبیب من! بخواه که هرچه خواهی عطا شود، شفاعت نما که هر که را شفاعت نمایی پذیرفته می شود. به عزت و جلالم سوگند که ستمگری هر ستمکاری را خودم مجازات می دهم.

 پس فاطمه عرضه می دارد: پروردگار و سرور من! فرزندانم و پیروانم  و پیروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران فرزندانم.

 در پی درخواست فاطمه، از جانب خداوند رحمان، خطاب می رسد که : کجایند فرزندان فاطمه و پیروان ایشان؟ کجایند دوستداران فاطمه و دوستداران فرزندان او؟ پس بلافاصله، فرشتگان رحمت، ایشان را در بَر می گیرند. فاطمه، در پیشاپیش اینان به سوی بهشت حرکت می کند و اینان در پی فاطمه، وارد بهشت برین می گردند.1

 2. ... صد هزار فرشته، حضرت فاطمه را در عرصه محشر، بر بالهای خویش حمل می دهند تا بر دَر بهشت فرود می آورند. پس فاطمه توقف نماید و داخل بهشت نشود و التفات او به سوی صحرای محشر باشد.

 از جانب پروردگار خطاب آید که : ای دختر حبیب من! سبب توقف تو چیست و حال آنکه تو را اذن بهشت داده ام؟

 عرضه می دارد: پروردگارا! دوست می دارم که قدر و منزلتم در این روز معلوم گردد.

 خطاب رسد که : ای فاطمه! در قلب یکایک محشریان نظاره کُن و در قلب هرکسی که ذره ای از دوستی خود و فرزندان خود دیدی، دست او را فراگیر و در بهشت جایش ده!

  در پی این ندا، فاطمه دوستان و شیعیان خود را از میان مردمان؛ بسان مرغی که دانه های خوب و مرغوب را برمی چیند، جدا می سازد.

 شیعیان فاطمه، در پیشگاه او و بر بهشت حاضر می شوند؛ اما پیش از ورود به بهشت، با الهامی الهی ملتفت محشر می شوند و به سوی عرصه محشر نظر می افکنند و از پروردگار تقاضا می نمایند که : پروردگارا دوست می داریم که در چنین روزی، قدر و منزلتمان، شناخته شود.

 خطاب الهی فرا می رسد که : ای دوستان من! در جمع محشریان بنگرید که چه کسی دوستدار شما از روی محبت فاطمه بوده است؟ کیست که شما را از روی محبت فاطمه، اطعام کرده باشد؟ کیست که به شما در محبت فاطمه، شربتی آب عطا کرده باشد؟ کیست که از روی محبت فاطمه، شما را جامه ای داده باشد؟ کیست که در محبت فاطمه، غیبتی را از شما دفع کرده باشد؟ دست او را برگیرید و به بهشت داخل گردانید.

 به خداوند سوگند که در پی این شفاعت گسترده، هیچ کسی در عرصه محشر باقی نمی ماند مگر شک کنندگان بیمار دل، کافران سیاه دل و منافقان سنگ دل.2

 نتیجه آنکه شفاعت آن حضرت از شفاعت همه شفاعت کنندگان عرصه محشر بسی فراتر و گسترده تر می باشد. به دیگر سخن عالی ترین و گسترده ترین مرتبه شفاعت در روز قیامت ویژه حضرت زهرا(س) است.

 چه رازی در میان است که از بین همه شفاعت کنندگان، والاترین مراتب شفاعت ویژه حضرت زهرا(س) گشته است؟! چگونه با وجود پیامبراکرم(ص) و امیرمؤمنان، علی ابن ابیطالب(ع) در عرصه شفاعت، وسیع ترین مرتبه شفاعت به وجود فاطمه زهرا(س) اختصاص یافته است؟! مگر مقام نبوت و رسالت پیامبراکرم(ص) بالاتر نبوده؟! مگر مقام امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(ع) والاتر نبوده است؟! چگونه مرتبه شفاعت صدیقه طاهره(س) از همه پیامبران و امامان وسیع تر و پردامنه تر می باشد؛ در حالی که ایشان نه دارای مقام نبوت بوده اند و نه واجد مقام امامت؟!

 پاسخ به این سؤالات، البته در محدوده عقل و فهم بشری، نیازمند مقدمه ای مختصر می باشد :

 شفاعت گری بی همتای فاطمه(س) از چشم انداز عرفانی :

 ادامه دارد ...  منتظر نظرات شما هستیم!

 

 پی نوشت ها :

 1. امالی صدوق،ص25 . بحارج43ص219 ـ ناسخ التواریخ،ص176 ـ غایة المرام،ص594 ــ روضة الواعظین،ص148 عوالم العلوم،ج11،ص322 . المناقب،ج3،ص327.

 2. ریاحین الشریعه،ج1،ص233.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 85/3/23::: ساعت 10:53 عصر

 

 اسامی حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها :

 3. مبارکه: 

«بَرَکَتْ: فایده‏ ثابت. قاموس، «برکت» را زیادت، سعادت و «بروک» را ثبوت معنا کرده و گوید: «باِرکْ علی محمّد و آل محمّد»، یعنی شرف و کرامت آنها را همیشگی کن. مجمع‏ البیان، ذیل آیه‏ 97 سوره بقره گفته: اصل برکت به معنای ثبوت است گویند: «برک بروکاً»، یعنی ثابت شد، پس برکت به معنای ثبوت فایده است در اثر نمو و رشد. مجمع آب را، «بِرْکِة» گویند که آب در آن ثابت است. در مفردات گوید: برکت، یعنی ثبوت خیر خدایی در یک چیز، و مجمع آب را، برکه گویند. مبارک چیزی است که در آن فایده‏ ثابت باشد.»1.

بِرْکِة: در لغت آبگیر را گویند، جایی که آب به مرور زمان در آن جمع می‏شود. برکة: الزیاده، افزایش و زیادت معنا می‏دهد. برکت، رشد و نمو و زیادتی در یک شی‏ء را گویند. و راغب گوید برکة به جایی اطلاق می‏گردد که خیری الهی بدون حساب و شمارش نصیب شده باشد.2

حضرت زهراء (س) منبع انواع برکات است، و مهمترین برکت در وجود فاطمه‏ زهرا (س) این است که ذریه‏ پیامبر از نسل زهراء (س) هستند، در حالی که با مراجعه به تاریخ روشن می‏شود که دشمنان آن حضرت با به وجود آوردن وقایع مختلف، فرزندان فاطمه زهراء (س) را از بین می ‏برده ‏اند. در واقعه کربلا فقط یک فرزند برای امام حسین (ع) باقی ماند، آن هم امام سجاد (ع). و بنابر قولی، هفت فرزند امام حسن مجتبی (ع) و دو فرزند حضرت زینب (س) را نیز به قتل رساندند. و اما ام‏ کلثوم (س)، اصلا از او فرزندی متولد نشد. و در این مسیر چه وقایع دردناکی که برای ذریه فاطمه‏ زهرا (س) به وجود آوردند و فرزندان زهراء (س) را از دم تیغ گذراندند. با همه آنچه که گفته شد، لکن از برکت نسل فاطمه‏ زهراء (س)، سادات سر تا سر جهان را نورافشانی می‏کنند. قریب به محال است جایی را بیابیم که یکی از اولاد فاطمه‏ زهرا (س) در آنجا نباشد. «مبارکه»، دلالت بر برکت در ذریه آن حضرت می‏کند، همچنان که کوثر بر کثرت اولاد حضرت زهراء (س) دلالت دارد.

 

توصیف فاطمه‏ زهرا (س) در انجیل

عبداللَّه بن سلیمان می‏گوید: اوصاف پیامبر خاتم (ص) را در انجیل خواندم که ایشان زیاد نکاح می‏کنند و نسل کمی خواهند داشت و نسل او از «دختری مبارک» به وجود خواهد آمد که برای او خانه ‏ای در بهشت آماده گشته است....» 3.

 

پی نوشت ها :

1. قاموس قرآن، ج 1، ص 189

2. والبرکة ثبوت الخیر الإلهی فی شی‏ء، قال تعالی: (لفتحنا عیلهم برکات من السماء والأرض) و سمی بذلک لثبوت الخیر فیه ثبوت الماء فی البرکة، والمبارک ما فیه ذلک الخیر... و لما کان الخیر الإلهی یصدر من حیث لایحس و علی وجه لایحصی و لایحصر قیل لکل شی‏ء ما یشاهد منه زیادة غیر محسوسة هو مبارک و فیه برکة. مفردات راغب، ماده‏ی برکة.

3. بحارالانوار، ج 43، ص 22، ر 14 از امالی صدوق

 

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 85/3/23::: ساعت 10:48 عصر

 

عصمت حضرت زهرا

 

حضرت فاطمه‏ زهرا (س)، تنها زن معصوم اسلام است، که عصمت او ریشه‏ قرآنی و حدیثی داشته و تاریخ زندگی پرافتخارش، شاهد بزرگ دیگری در این مقوله می‏باشد.

فاطمه(س)پیش از آنکه متولد گردد، نطفه ‏اش از غذای پاک بهشتی در صلب پیامبر(ص)و آنگاه خدیجه قرار داده شده و در رحم مادر، پناه و انیس او به حساب آمده و هنگام ولادت با فرستادگان غیبی به سخن پرداخته و سپس در مدت محدود حیاتش صدها کرامت محیرالعقول نشان داده و... همگی اینها از عصمت آن بانوی گرانقدر حکایت دارد.

آری فاطمه (س) به عنوان الگو و اسوه‏ زنان عالم معرفی شده و دیگر زنان، باید از زندگی بی‏لغزش او سرمشق بگیرند و شیوه‏ های تربیتی و اخلاقی و خودسازی را، در آیین: عبادی، همسرداری، پرورش فرزند، حقوق اجتماع و مردم و... به کارگیرند و آن کنند که او کرده و آن گونه روند که او رفته است.

نگارنده عقیده دارد که خانه و زندگی مشترک خانوادگی، بهترین محک برای سنجش اخلاق و رفتار و ایمان و تقوا و عدالت و... هر کس محسوب می‏گردد و حضرت فاطمه (س) در کنار پدر و خانه‏ پدری امتحان خوبی داده و مدال «فداها ابوها». «ام ابیها» و دهها مدال دیگر از دست پیامبر (س) دریافت داشته است و هم در خانه شوهر تا آنجا پیش رفته، که امیرالمؤمنین می‏فرمایند: فاطمه (س) کوچکترین عملی که باعث خشم من گردد انجام نداد، او مرا نافرمانی نکرد و با اخلاق و رفتارش غمها و غصه ‏های دیگر مرا برطرف ساخت.1

 

شهادت قرآن بر عصمت فاطمه

پروردگار عالم در قرآن مجید (سوره‏ احزاب، آیه‏ 33) می‏فرمایند: انما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل ‏البیت و یطهرکم تطهیرا.

خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‏بیت دور کند و کاملا شما را پاک گرداند.

این آیه گواهی می‏دهد که اهل‏ بیت، معصوم و بی‏لغزش هستند و هیچ گناهی نمی‏کنند. («الرجس» در آیه شامل همه‏ گناهان و لغزشها می‏گردد، که اهل‏بیت از آنها دورند.)

مراد از اهل‏بیت کیست؟ طبق احادیث معتبر اهل سنت و اظهارات و اعترافات همسران پیامبر (س)، ثابت گردیده که مراد از آن، پنج تن آل ‏عبا می‏باشند، که فاطمه‏ زهرا (س) یکی از آنهاست، بنابراین، فاطمه (س) طبق گواهی قرآن مجید معصوم می‏باشد.

 

استدلال علی(ع)، در عصمت فاطمه(س)

چون خلیفه‏ اول پس از رحلت پیامبر (ص) فدک را غصب کرد و حضرت فاطمه(س) با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین علی (ع) نیز پس از سخنرانی و خطبه فاطمه(س) در مسجد، به مسجد رفت و از جمله‏ سخنانش خطاب به ابوبکر فرمود:

 یا ابابکر! بگو ببینم قرآن خوانده ‏ای؟

 ابوبکر: بلی خوانده ‏ام.

 علی (ع): بگو ببینم آیه‏ تطهیر: «انما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟

 ابوبکر: در حق شما نازل شده.

 علی (ع): اگر کسی شهادت دهد که فاطمه (ع) کار بدی انجام داده چه می‏کنی؟ آیا شهادت او را می ‏پذیری یا نه؟

 ابوبکر: بلی، می ‏پذیرم و برای فاطمه (س) مانند دیگران حد جاری می‏کنم.

علی (س): در این صورت در پیشگاه خدا کافر می‏شوی.

 ابوبکر: چرا؟

 علی (ع): زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را که به پاکی فاطمه(س) گواهی داده قبول نکرده و گواهی مردم را گرفته ‏ای، همانطوری که شهادت خدا و پیامبر (ص) را در این مورد نادیده گرفته و فدک را از فاطمه (س) به یغما برده ‏ای؟

 ابوبکر! مگر فدک در دست فاطمه (س) نبود؟ چرا و چگونه چیزی که در دست او است، از او بینه و شاهد می‏خواهی؟

 مردم چون این مناظره و سخنان علی و ابوبکر را می ‏شنیدند، بر روی یکدیگر نگاه کرده و گفتند:  «سوگند به خدا که حق با علی (ع) است.»*

 قابل توجه است، که امیرالمؤمنین از آیه‏ تطهیر بر عصمت فاطمه (س) استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار داده ‏اند.

 

 *الاحتجاج،ج1،ص122.

 

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 85/3/23::: ساعت 10:47 عصر

 

فاطمه، در نگاه علامه حسن زاده آملی

 

 فاطمه(س) لیلةالقدر بود، و لیلةالقدر دارای مراتبی است، چنانکه همه حقایق وجودی چنین ‏اند هر مرتبه دانی رقیقه عالی آن است و مرتبه عالی، حقیقت رقیقه مرتبه دانی است. خدای سبحان فرمود: «شما نشئه نخستین را فهمیدید پس چرا متذکر نمی‏گردید»

 و در روایت رضوی چنین آمده: «خردمندان دانستند که حقایق عالم ماورای این نشئه جز از طریق حقایق اینجا شناخته نمی‏شوند».

در اثر صادقی آمده است: «خدای تعالی عالم ملک را بروزان ملکوت خلق کرده و ملکوت را بر مثال جبروت تأسیس کرده تا از ملک بر ملکوت و از ملکوت بر جبروت (عقول) استدلال شود».

بدان که از منازل سیر حبی وجودی در قوس نزولی به لیل و لیالی تعبیر می‏شود و در قوس صعودی به یوم و ایام تعبیر می‏گردد. پس عصمةاللَّه الکبری حضرت فاطمه همانگونه که لیلةالقدر است همچنین یوم ‏اللَّه نیز می‏باشد. و انسان کامل در عصر محمدی وعاء حقایق قرآن است.

 اگر خواهی چنین بگو: انسان کامل قرآن ناطق است. پس یازده قرآن ناطق از این شب مبارکه‏ ای که شب قدر است و مادر امامان است، نازل شده است.

 پس بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما که به پیغمبر اکرم فرمود: «ما به تو کوثر را بخشیدیم».

رسول خدا (ص) فرمود: «هرکس فاطمه را آنگونه که حق فاطمه است بشناسد شب قدر را ادراک کرده است و علت نامگذاری آن حضرت به فاطمه آن است که خلایق از کنه معرفت وی بریده شدند (به کنه معرفت وی نمی‏رسند)».

و در اثر صادقی چنین آمده: «هرکس فاطمه را آنگونه که سزا است بشناسد، لیلةالقدر را ادراک کرده است».

تمام این حدیث در تفسیر فرات کوفی چنین است: «فرات گوید محمد بن قسم بن عبید به اسناد معنعن خویش از ابی ‏عبداللَّه (ع) ما را حدیث کرد که آن حضرت فرمود: انا انزلناه فی لیلةالقدر. لیله فاطمه است و قدر اللَّه است، پس آنکس که فاطمه را آنگونه که سزاست بشناسد لیلةالقدر را ادراک کرده است. علت نامگذاری وی به فاطمه آنست که خلایق از معرفت فاطمه محروم و بریده شدند.

 و سخن خدا: «و ما ادریک ما لیلةالقدر، لیلةالقدر خیر من الف شهر» یعنی چه می‏فهمی که لیلةالقدر چیست لیلةالقدر بهتر از هزار ماه است یعنی شب قدر بهتر از هزار مومن است زیرا فاطمه مادر فرود مومنان است

« تنزل الملائکة والروح فیها » ملائکه و روح را در این شب فرود می‏آورند و ملائکه مومنانی ‏اند که علم آل ‏محمد (ص) را واجدند .

و مراد از روح ‏القدس فاطمه است.

 باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر یعنی از هر امری به اذن پروردگارشان در حالی که سلام می‏گویند تا فجر طلوع کند یعنی تا حضرت قائم خروج کند».

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: دوشنبه 85/3/22::: ساعت 4:0 عصر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 57


بازدید دیروز: 3


کل بازدید :58680
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
منتظر کوچولو
دعا کنین به حرفایی که می زنم بتونم عمل کنم یا علی!
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<