دعا .... علتِ بودن (بخش سوم)
1. علت نیاز انسان به دعا و خواستن از پروردگار چیست؟ (اگر دعا و مناجات با خدا ترک شود چه خواهد شد؟)
در ادامه موضوع دعا، به گوشه ای دیگر از آثار ترک ارتباط با خدا می پردازیم:
ایشان صدای تکبیر موذن را می شنوند که آنها را به عظمت و سبوحیت و مناجات با خداوند فرا می خواند ولی برایشان سنگین است که قبول کنند و تکبر می ورزند:
* هنگامی که به ایشان گفته می شد: "خدایی جز خدای یگانه نیست" تکبر می ورزیدند* 1
نوای تسبیح ذاکرانِ یادِ خدا را هر صبحگاه می شنوند ولی اعتنا نمی کنند، صدای پرندگان را هر صبح و شام می شنوند که چگونه به تکبیر و تقدیس خدا مشغولند ولی باز هم تکبر می ورزند :
* آیا ندیدی و ندانستی که هر که در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح می گویند و پرندگان نیز در حالیکه در آسمان بال گشوده اند، تسبیح او می گویند، همه دعا و نماز و نیایش خود را بلدند و خدا (نیز) می داند آنها چه می کنند* 2
عقل و ادراکشان آنان را بسوی حقیقت حیات و هستی سوق می دهد ولی آنان بسیار سنگ دل و قسی القلب هستند و هرگز یادی از خدا و نعماتش نخواهند کرد :
* بلکه دلهای آنان از این حقیقت( اعتقاد به معاد و نیایش با پروردگار..) در غفلت است * 3
غافلان و فراموشکاران از دعا و یاد خدا، همان استفاده ای را از ابزارِ قلب و چشم و گوش می کنند که چهارپایان نیز بهره می برند، فقط ظاهر اجسام و اطرافشان را می بینند و از دیدن حقیقتشان محرومند; اگر دیواری مقابل رویشان باشد، فقط همان دیوار را خواهند دید و بس، هیچگاه نمی پرسند که بنا کننده دیوار و اجزای آن چه کسی است. اگر نعمت و رزق و روزی به آنها برسد فقط در پی لذت بردن و استفاده از آن خواهند بود و هرگز به نعمت دهنده و رازقِ آن توجه ندارند.
البته همانطور که خداوند فرموده: " بلکه از چهارپا نیز پست ترند" چرا که آن حیوان هیچ قدرتی بر درک و بینش ندارد و همانطور که خدا خواسته بدون بصیرت به زندگی خود مشغول است و همان چیزی که خدا از او خواسته و برای او تکوینی است را انجام می دهد؛ پس به امر خدا راه می رود و غذا می خورد و همین اطاعتِ او از خدایش است. اما ناسیانِ یاد خدا و دعا با اینکه قدرت و تمکن بر درک حقایقِ عالم هستی و نعمات و مخلوقاتش را دارند، از این درک و تعقلشان هیچ بهره ای نمی گیرند.
پی نوشت ها :
1- انهم کانو اذا قیل لهم لا اله الا الله یستکبرون* صافات 35
2- الم تر ان الله یسبح له من فی السماوات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون* نور 41
دعا ..... علّتِ بودن بخش دوم
1. علت نیاز انسان به دعا و خواستن از پروردگار چیست؟
........... در بخش اول درخصوص دو بعدی بودن انسان و نیازهای روحی اش صحبت شد.
لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها، اولئک کالانعام بل هم اضل، اولئک هم الغافلون* اعراف 179
و اما معنای داشتن چشم و عدم توانایی بر بینایی و.... ( آیه فوق) :
در این آیه خداوند متعال غافلان از یادش را خطاب قرار داده و به آنان وعده آتش می دهد، آنان که فراموش کرده اند خدایی دارند و خواندن و دعا کردن را از یاد برده اند و به همین دلیل هر روز بیشتر از دیروز در شرک و فاصله گرفتن از فطرتشان فرو می روند، چرا که رشته ارتباط بین آنها و خالقشان گسسته شده و هر لحظه به انتهای چاه تاریکی و جهل نزدیکتر می شوند.
اینکه می فرماید "چشمهایی دارند ولی نمی بینند" می تواند دو معنا داشته باشد، یکی اینکه آنها علیرغم اینکه دو چشم از خدا گرفته اند از مشاهده آثار قدرت و عظمتش امتناع می کنند و هیچ اعتنایی به نعمات فراوانی که اطرافشان را فرا گرفته نمی کنند و سرِ خود را بالا نمی آورند تا رمز و راز هستی و مخلوقاتش را نظاره کنند و دلهاشان به یاد خدا بیفتد :
* و چون به آنان یادآوری شود و پندی داده شود، عبرت نمی گیرند* و چون نشانه ای از خدا را ببینند مسخره می کنند و پوزخند می زنند* و می گویند این جز سحر و جادوی آشکار نیست* 1
همین معنا نیز در مورد شنیدن آیات الهی و همچنین درک و معرفت قلبی و تفقّه به وسیله قلب که مرکز تعقل و ادراک و احساس می باشد، استفاده می گردد.
بدین صورت که غافلان از دعا، گوش خود را از شنیدن آیات الهی منع می کنند و مانندکسی هستند که وقتی شخصی برایش حرف می زند، برای اینکه صدایش را نشنود صدای رادیو ضبطش را زیاد می کند یا پنبه در گوش خود فرو می کند:
* و برخی از آنان به تو گوش فرا می دهند، ولی ما بر دلهاشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند و در گوشهاشان سنگینی قرار دادیم (تا نشنوند) و اگر هر معجزه ای ببینند به آن ایمان نمی آورند...* 2
......... ادامه دارد
پی نوشت ها :
1- و اذا ذکرو لا یذکرون * و اذا رأو آیة یستسخرون * و قالو ان هذا الا اساطیر الاولین* صافات 13،14و15
2- و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا و ان یرو کل آیة لا یومنو بها....* انعام 25
تهیه شده در گروه اینترنتی انـتـظــار یــار
« عمر طولانی امام زمان عج »
قسمت دوم
پرسش : آیا امکان دارد که یک انسان قرنهای بسیار زندگی کند تا حضرت مهدی عج را مصداق چنین عمری بگیریم؟!
پاسخ : ادامه ... شکی نیست که از نظر علمی، امکان زندگانی هزاران ساله برای انسان وجود دارد، زیرا این مسئله از نظر عقلی محال نیست، و در اینگونه فرضیه ها تناقضی دیده نمی شود، زیرا «زندگی» مفهومی است که «مرگ زودرس» را در خود نهفته ندارد و در این امر نیز تردیدی نیست. همچنین مسلم است که زندگانی طولانی، فعلاً امکان عملی ندارد.
بررسی علمی و بحث مسئله طول عمر، در حقیقت بستگی دارد به نوع تغییری که علم فیزیولوژی از پیری و فرسودگی دارد. این قانون که «پیری و فرسودگی زاییده یک قانون طبیعی حاکم بر بافتهای پیکره انسانی است، و ضروری است که بدن پس از رسیدن به آخرین مرحله رشد، کم کم فرسوده شده، برای ادامه زندگی، کارآیی کمتری داشته باشد، تا آنگاه که در لحظه ای معین از کار بیفتد» آیا حتی در مورد بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی برکنار مانده صادق است؟ یا اینکه فرسودگی و کاهشی که در کارآیی بافت و نسوج مجموعه بدن انسان به چشم می خورد، نتیجه نبرد با عوامل بیرونی ــ مانند میکروبها و سموم ــ است که به بدن انسان راه می یابند؟
این پرسشی است که دانش امروز، از خود می کند، و در راه پاسخ دادن آن هم می کوشد. در محدوده برداشتهای علمی معاصر، به این پرسش پاسخهای گوناگونی داده شده است: اگر پیری و فرسودگی، نتیجه مبارزه جسم با عوامل بیرونی معین، و تأثیرپذیری از آنها باشد؛ از جنبه نظری امکان دارد که بافتهای تشکیل دهنده بدن انسان را از عوامل معین و مؤثر در آن، برکنار داشت؛ تا زندگی بشر طولانی گردد. اما چنانچه از دیدگاه دیگر به بررسی بپردازیم، به این نتیجه می رسیم که پیری یک قانون طبیعی است و هر بافت و اندام زنده ای، در درون خود، عامل نیستی حتمی خود را نهفته دارد که در اثر مرور زمان، موجود زنده را خواه ناخواه به مرحله فرسودگی و مرگ می رساند.
ولی نگریستن از این دیدگاه نیز مستلزم آن نیست که هیچگونه انعطاف در این فانون طبیعی راه نیابد، بلکه اگر هم چنین قانونی مسلم انگاشته شود، تازه قانون انعطاف پذیری است. زیرا هم ما، در زندگی معمولی خود می بینیم، و هم دانشمندان در آزمایشگاههای علمی خویش مشاهده می کنند که: پیری یک پدیده فیزیولوژیکی است و ربطی به «زمان» ندارد. گاهی زود فرا میرسد و گاهی نیز با فاصله زمانی بیشتری آشکار می گردد. تا آنجا که برخی از سالمندان را می بینیم که نشانه های پیری بر اعضاء آنان ظاهر نشده و از نرمی و تازگی برخوردارند.1
امروزه در علم طب ثابت شده که : عمر انسان به 70 ـ 80 سال نیست، بلکه تمام اعضای بدن انسان جدا جدا برای یک زندگی طولانی ساخته شده است. و علت اصلی مرگ حدوث اختلالاتی است که در همه اعضای رئیسه بدن یا یکی از آنها رخ می دهد، و تا آن اختلالات حادث نشود مرگ فرا نمی رسد، آن اختلالات اگر قبل از سنین پیری و عمر طبیعی حادث شدند انسان، جوانمرگ می شود، اما اگر از گزند حوادث نامحفوظ بماند، معمولا حدوث آن حوادث در سنین پیری حتمی است. ولی اگر فرد ممتازی پیدا شود که عمر درازی کرده اما به واسطه ترکیب جسمانی ویژه خود و اجتماع سایر شرایط، در هیچ یک از اعضایش اختلالی رخ نداده، نفس طول عمر باعث مرگش نخواهد شد.2
در گذشته گروهی از دانشمندان عقیده به وجود یک سیستم عمر طبیعی در موجودات زنده داشتند، مثلا: پاولوف عقیده داشت عمرطبیعی انسان 100 سال است. مچینکوف می گفت: عمرطبیعی یک انسان 150 تا 160 سال؛ وکوفلاند، پزشک آلمانی 200 سال؛ فلوگر، فیزیولوژیست معروف 600 سال؛ و بیکن، فیلسوف و دانشمند انگلیسی 1000 سال برای عمرطبیعی انسان، معین کرده اند. ولی این عقیده از طرف فیزیولوژیست های امروز درهم شکسته شده و مسأله حدثابت در عمرطبیعی ابطال گردیده است. به گفته پروفسور اسمیس، استاد دانشگاه کلمبیا؛ همانگونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده و وسایل نقلیه ای با سرعتی مافوق صوت بوجود آمد، یک روز دیوار سنّ انسانی نیز شکسته خواهد شد، و از آنچه تاکنون دیده ایم فراتر خواهد رفت.3
بنابراین برای مدت زندگانی انسان، حدی که تجاوز از آن محال باشد معین نشده است. از آزمایشهای دکتر کارل که در ماه ژانویه سال 912 میلادی آغاز شدند، نتایج زیر بدست آمد:
1 ـ این اجزای سلولی، تا هنگامی که سبب مرگ آنها ــ از قبیل کمبود تغذیه، با ورود برخی میکروبها ــ تحقق نیابد؛ زنده باقی می مانند.
2 ـ نه تنها زنده می مانند، بلکه سلولهای آنها در حال رشد و تکثیر هستند، گویی که در جسم حیوان قرار دارند.
3 ـ شدت و ضعف رشد و تکثیر سلولها ارتباط نزدیکی با تغذیه دارد.
4 ـ گذشت زمان در ناتوانی و پیری تأثیر ندارد، بلکه کمتر اثری درباره پیری آنها آشکار نیست، و در هر زمان مانند زمانهای قبل رشد و تکثیر آنها ادامه دارد. ظواهر امور به روشنی حاکی از آن نیست که تا هر وقت پژوهشگران مراقب آنها بودند، و آنها را غذای کامل می دادند، همچنان به زنده بودن ادامه می دادند.4
با آنچه گفته شد این نتیجه را می گیریم که عمر طولانی و غیر متعارف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امری غیرممکن نیست، بلکه علم امروزی، عمرطولانی را با حفظ نیروی جوانی و شادابی یک امر کاملا ممکن می داند. حال باتوجه به این امر که وجود امام برای بقای جهان و نوع انسان ضروری است و از طرفی تعداد امامان معصوم از دوازده نفر بیشتر نیستند ــ چنانکه روایات بسیاری بر این امر دلالت دارد ــ اثبات می گردد که مهدی موعود که بعد از پنج سالگی غایب گشت، زنده بوده و در حال غیبت بسر می برد.
پی نوشت :
1 ـ بحث حول المهدی، شهید آیة الله صدر، ص25.
2 ـ دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 182.
3 ـ مهدی (عج) انقلابی بزرگ، مکارم شیرازی، ص223 .
4 ـ در انتظار امام، عبدالهادی فضلی، ص62.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
:::...*-*حافظه برتر*-*...:::
مـقـدمـه :
مغز انسان بالغ بر 15 تا 100 میلیارد سلول عصبی دارد که این سلولها هر روز میلیونها تحریک عصبی، مثل: بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه، چشایی و تحریکات غیر حسی را دریافت و همزمان به اطلاعات هوشمند و جهت دار تبدیل می نمایند.
مغز در راستای بقای زندگی و تعادل فرد در جامعه عمل نموده و رفتارها و واکنشهایی، مثل: گریه، خنده، تلذذ، مهر و محبت، پرخاشگری، تعجب، تحیر، فرار و گریز، مفارقت، قدم زدن، خوردن و آشامیدن، نظافت، دفع، مطالعه، تماشا، حفظ کردن و بسیاری از موارد دیگر را از خود بروز می دهد.
هر فرد در طول حیاتِ خود قادر است هزاران هزار مطلب علمی و کتابهای مختلف را در حافظه دراز مدت و کوتاه مدت و میان مدت خود ثبت و ضبط نماید، و اگر در تمام عمر از همه ظرفیت حافظه خود استفاده کند، از بخش بسیار کوچکی از این توانایی ها بهره گرفته است. نیز هرچه از حافظه بیشتر و بهتر استفاده شود، میزان ابتلا به فراموشی از نوع پیری(آلزایمر) در سن بالا کمتر خواهد شد.
یکی از شگفتی های خلقت این است که، انسانها قادرند از میان تحریکات و اطلاعات بی شمار اطراف، مواردی را که خود می خواهند، انتخاب کنند و به حافظه بسپارند و یا واکنش نشان دهند.
بعنوان مثال: فردی همراه کودک خود به پارک آمده، در یک لحظه صدای انواع پرندگان، شُرشُر آب، خنده و گریه دهها کودک، صدای بادی که لا به لای درختان پیچیده، سوتِ نگهبان پارک، خِش خِش برگهای زیر پای عابرین و دهها صدای دیگر را می شنود، ولی تنها به صدای گریه و خنده فرزند خود توجه دارد و یا فقط به صدای شُرشُر آب توجه می نماید.
به گفته یکی از روان شناسانِ مشهور، یک انسان با تواناییهای متوسط در طول عمر خود فقط از 10 درصد ظرفیت و توان حافظه خود استفاده می نماید و 90 درصد بقیه بدون استفاده می ماند و تقریباً به کار گرفته نمی شود. پس لازم است با استفاده از روشهای گوناگون علمی، به تقویت و استفاده بهینه از این نعمت بزرگ الهی پرداخته شود.
لذا سعی داریم با استفاده از منابع مختلف دانشهای:روانپزشکی،روانشناسی،اعصاب و روان، طب سنتی، آیات و روایات و ادعیه وارده، راههای تقویت و بهره وریِ بهتر از حافظه را با همدیگر مورد بررسی قرار دهیم. انشاءالله
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
قرآن بیانگر همه چیز است
***
﴿ وَ نزَّلنا عَلَیکَ ﭐلکِتٰبَ تِبیٰاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدًی وَ رَحـمَةً وَ بُشریٰ لِلمُسلِمینَ ﴾
سوره مبارکه نحل:89
***
... و این کتاب را بر تو فرو فرستادیم، در حالی که بیان رسا و روشنگر هر چیزی[از علوم و معارف] است و هدایت و رحمت و مایه بشارت برای مسلمانان است.
***
امام علی علیه السلام می فرمایند:«قرآن فرماندهی بازدارنده و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و [سرنوشت] آنان را در گرو عمل به دستورهایش قرار داده است. نورانیت قران را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرموده است؛ و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود.»1
امام صادق سلام الله علیه می فرمایند:«همانا خدای عزیز و جبار و راستگو و نیکخواه کتابی را بر شما فروفرستاد که خبرهای شما و آنان که پیش از شما بودند و آنان که بعد از شما می آیند و اخبار و اطلاعات آسمان و زمین در آن است.»2
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«قرآن ادبستان و خوان و سفره الهی است. پس تا می توانید از این سفره بهره برگیرید و در این ادبستان ادب آموزید.»3
امام علی ابن الحسین سلام الله علیه می فرمایند:«اگر همه کسانی که در شرق و غرب عالم اند بمیرند و من تنها بمانم، چون قرآن با من باشد، از این تنهایی وحشت نخواهم کرد.»4
پی نوشت : 43
1 ـ نهج البلاغه، خطبه 183.
2 ـ اصول کافی،ج4، ص 399.
3 ـ بحارالانوار،ج92،ص19.
4 ـ اصول کافی،ج4،ص403.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار