سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین صدقه آن است که فرد مسلمان دانشی را فراگیرد، سپس آن را به برادر مسلمانش بیاموزد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گروه اینترنتی انتظار یار

 مـــلاقــــات بـــا

 امـــام زمــان عجل الله تعالی فرجه الشریف

ادعــــاهـــا و واقـعـیـت هـــا

4ـ محوریت یا عدم محوریت تشرف

 نکته دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است این است که آیا موضوع درخواست ملاقات با امام عصر(ع) و تشرف خدمت ایشان از موضوعات محوری مباحث مهدویت است یا خیر؟

 با بررسی روایات مهدوی بدست می اید که آنچه بیش از هر موضوع دیگری در عصر غیبت اهمیت دارد، معرفت امام عصر(عج)، منتظر بودن و عمل به شرایط انتظار و تکالیف منتظران است. تا آنجا که به تعبیر روایات حتی اصل درک زمان ظهور هم چندان موضوعیتی نداشته و مهم این است که شیعه منتظر در زمان غیبت امام خود را به درستی بشناسد و به وظایف خود در برابر او به خوبی عمل کند. که در این صورت، درست مانند کسی خواهد بود که زمان ظهور را درک کرده و با امام خود همراه و همداستان است.

 برای روشن شدن این موضوع چند روایت را با هم مرور می کنیم:

 ابو بصیر می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: « فدایت شوم، این گشایش کی فرا می رسد؟»

   آن حضرت فرمود: « ای ابابصیر! آیا تو از آن گروهی که به دنبال دنیایند؟ هرکس این امر را بشناسد، به سبب انتظارش برای او گشایش حاصل می شود. »

 امام رضا (ع) نیز در پاسخ «حسن بن جهم» که از ایشان در مورد فرا رسیدن گشایش می پرسد، می فرماید:« آیا تو نمی دانی که چشم به راه گشایش بودن، خود [چزئی] از گشایش است؟» او در پاسخ می گوید:« نمی دانم، مگر اینکه شما به من بیاموزید.» آن حضرت بار دیگر می فرماید: «آری، انتظار گشایش، [جزئی] از گشایش است.»

 بر اساس همین نگرش است که در روایت های متعددی تأکید شده که برای منتظران واقعی تفاوتی ندارد که ظهور را درک کنند یا نکنند؛ چون آنها در عصر غیبت نیز در خدمت امام زمان خویش هستند؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم:

 «هرکس بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد همانند کسی است با حضرت قائم(ع) و در خیمه اش بوده باشد...» .

آری، اگر کسی در عصر غیبت مؤمنانه زندگی کند؛ از بدی ها و زشتی ها دوری گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تکالیفی را که صحنه حیات فردی و اجتماعی متوجه اوست، به درستی به جا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعی را که همان یافتن راه هدایت و رستگاری و رسیدن به سعادت و نیک بختی در دنیا و آخرت است، نصیب او می سازد و در این صورت است که پیش افتادن ظهور برای او هیچ تفاوتی نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظر خویش را درمی یابد.

از این رو می توان گفت که برای منتظران واقعی آنچه بیش از هر موضوع دیگری اهمیت دارد عمل به تکلیف و وظیفه در برابر امام عصر(ع) است و موضوع ملاقات با آن حضرت برای آنان در مرتبه بعدی قرار دارد. 

 

ادامه دارد..!!!

 

 پی نوشتها:

 1ـ این سخن هرگز بمعنای نفی فضیلت تشرف خدمت حضرت صاحب الامر(ص) و ملاقات ایشان نیست؛ چراکه اگر دیدار آن حضرت فضیلت نداشت هرگز به ما سفارش نمیکردند که در هر بامداد و به هنگام تجدد عهد با امام عصر(ع) با خدای خود نجواکنید که:«اللهم ارنی الطلعه الرشیده»؛ بارخدایا آن چهره زیبای رشید را به من بنمای. بلکه این سخن ناظر به دیدگاههایی است که ملاقات امام زمان(ع) و تلاش برای رسیدن به آنرا به عنوان اصلی ترین وظیفه منتظران مطرح می کند.

 2ـ افق حوزه(هفته نامه خبری حوزه های علمیه)،44     

 3ـ آیت الله جوادی آملی، همان.

 

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر ارواحنا فداه صلوات بفرستید...

گروه اینترنتی انتظار یار




منتظر کوچولو ::: شنبه 84/11/29::: ساعت 12:55 صبح

 

  نمایشی عظیم از تمامی اصول و فروع دین

 قسمت آخر

از میان تمامی فروع تنها حــج حــســیـــن ـ جان عالمی به فــدایش ـ به ظاهر نیمه کاره مانده. و او ـ روحی فداه ـ آن را رها کرده و به کربلا آمده است.

 امام حسین ـ درود خداوند بر اوـ در شرایطی است که حج عادی نمی تواند گزارد. او با خانه راز نمیتواند گفت. او با منزل معاشقه نمی تواند کرد. چاره ای نیست جز آنکه از خانه به صاحبخانه درآید.

 او از کعبه راه را کج می کند اما نه به این دلیل که حج نکند یا نیمه کاره کند. او در جایی ایستاده است که حجی چون دیگر حاجیان او را راضی نمی کند.

او باید حجی کند که چشم بنیانگذار خانه خیره بماند و انگشت حیرتِ حج گزاران تاریخ در دهان.

او به دنبال کاملترین حج می گردد. برای کسی که خدا به زیارتش می آید و بر او سلام می کند، زائر خانه بودن قانع کننده نیست. استلام حجرالاسود هرچند دست دادن با خداست اما نه برای آنکه دستهای خدا ملتهب در آغوش گرفتن اوست. او مشتاقانه به دیدار صاحبخانه می شتابد بی آنکه هیچ یک از رموز دیدار خانه را فرو گذارد.

زیارت خانه را به لباس احرام درباید آمد.

حسین ـ سلام مُحرمان واقعی بر اوـ در میقات نینوا به لباس سرخ نادوخته عشق محرم می شود و تازه این احرام نیز همه احرام او نیست. آن لباس کرباسی سپید که از فاطمه(سلام الله علیها) به یادگار مانده است چطور؟ شاید، اما او را غیر از همه این احرامها احرام دیگری است. احرام سرخی که در قتلگاه تن پوش حسین می شود.

حاجیان، لبیک را از میقات آغاز می کنند و کعبه را که می بینند لب فرو می بندند.

شاید بتوان دریافت حسین ـ سلام دلسوختگان بر او ـ لبیک را از کجا آغاز کرده است، اما کسی نمیداند که او در کجا لب از لبیک فرو بسته است. چه دیده است که نیاز به لبیک را مرتفع دانسته است.

حاجیان به خانه که می رسند پاسخ آمدم ـ به درخواست بیا ـ را که دیگر تکرار نمی کنند. او در کجا، به کجا رسیده است که آمدم را در حنجره فرو خورده است. او چه دیده است؟ این را نمی دانم و طواف حسین را ـ سلام الله علیه ـ یا بیانش را نمی توانم.

بعد از طواف و قبل از سعی نوشیدن از آب زمزم مستحب است. این را هم نمی دانم او چه کرده است.

حسین ـ جان ساعیان مخلص به فدایش ـ در میان صفا و مروه سعی نمی کند. سعی او میان خیمه و میدان است، در زیر شعله های سوزان آفتاب.

زمان کوتاه است و خدا در انتظار، و عاشقی که چنین معشوقی را در انتظار دارد چگونه چون همه و همیشه عمل کند؟ بوی معشوق آنچنان در شامه عشق پیچیده است که ترتیب و توالی نمی شناسد چه باک اگر قربانی و حلق قبل از وقوف در عرفه باشد.

اگر از اصطکاک پای اسماعیل آب جاودانه زمزم جوشیده است؛ از اصطکاک پای اصغر تشنه در کربلا خون جاودانه می جوشد. اینجا نه زینب و اصغر و حسین ـ سلام الله علیهم ـ به آب متقاعدند و نه خدا راضی می شود که بر آتش عشق دلسوختگان، آب بریزد. حسین به یاد دارد که خدا قربانی را از ابراهیم نپذیرفته است و یکی از نگرانیهای عظیم حسین در عاشورا همین است. به همین دلیل آنگاه که اسماعیل حسین ـ روحی فداه ـ از آغوش پدر به آغوش خدا عروج می کند و قربانی قبول درگاه می افتد حسین ـ سلام فرزانگان تاریخ بر او ـ شاید از شعف، خون از گلوی کودک شش ماهه برمی دارد و به آسمان می پاشد.

و اکنون نوبت تقصیر است. زدن موی سر و گرفتن ناخن، حلق و تقصیر من و شماست.

حسین ـ درود ابراهیم بر او و سلام اسماعیل ـ آنچنان عاشق است که ناخن نمی گیرد انگشتر می گیرد ـ یا می دهد، نمی دانم ـ انگشتری مزین به خون و انگشت.

نعوذبالله زنان مصر با دیدن یوسف به جای ترنج دستها ببرند و این عاشقترین تاریخ در دیدار با خدا به جای ناخن انگشت ندهد؟ حاشا و کلا.

حلق من و شما تراشیدن موست، آنکه آتش عشق جانش را گداخته و خاکستر کرده است که موی از سر نمی شناسد. او از حنجره حلق می کند و محاسن سپید به سرخی خون حلق می آراید.

حسین حلق و تقصیر هم کرده است اما سعی هنوز نیمه کاره است. آتش اشتیاق، جگر حسین سلام الله علیه را کباب کرده است. بار آخر سعی را چگونه به انجام رساند؟! ملکوتیان خیمه حسین ـ جان عالمی به فداش ـ گمان برده اند که حسین در صفای قتلگاه مانده است، آنگاه که بار آخر سعی را ذوالجناح بی حسین آمده است.

ولی... اما... آن لحظه که سر حسین هروله کنان بر بالای نیزه ها درخشید، دریافتند که نه، بارآخر را حسین ـ شمع جاودان آفرینش ـ سر جدا، پیکر جدا، اخگر جدا، مجمر جدا، سعی می کند، بند از بند استخوان عاشق دلسوخته در این سعی جدا گشته است.

 

یـــا لـــیــتــنــی کــنــت مــعــک فـــافـــوز فـــوزاً عــظــیــمـــاً

 

 

این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟!

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

 

گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: شنبه 84/11/29::: ساعت 12:52 صبح

  نمایشی عظیم از تمامی اصول و فروع دین

 قسمت سوم

 ... نمازی که تا آن زمان آنقدر در کلام و منبر و محراب تأکید شده است، تنها در صورتی می ماند و جاودانه می شود که جوانانی سالار و عاشقانی برومند سپر تیرها و نیزه ها و سنگها قرار بگیرند. و به قدرت هزاران مرد ایستاده بمانند و هزاران زخم را بر یک تن تاب آورند. تا نماز به اتمام رسد و تازه در آخر، یکی ته مانده رمقش را سؤالی کند و در پای امام جماعت بریزد که:

 ــ یا حسین! جانمان به فدایت تو از ما خشنودی؟ وظیفه مان را آنچنان که رضای توست به انجام رساندیم؟ و امام جماعت روحی فداه سرهاشان را به دامن بگیرد و بر جای زخمهایشان بوسه زند.

 آری این نماز است که ماندن نماز را تا قیامت تضمین می کند.

اگر نماز حسین در عاشورا در زیر باران مداوم نیزه ها نبود اکنون نماز مانده بود؟ تشنگی تابستان را با دهان روزه از آن جهت تاب می آوریم که ذره ای از عطش جگرسوز حسین را در کربلا تجربه کنیم. بی یاد حسین تحمل روزه در گرمای سوزان جبهه ها چگونه ممکن بود؟
 
اگر روزه های متوالی و بی افطار حسین نبود و اگر حسین تشنگی را تا رسیدن به پدر ـ ساقی کوثرـ تاب نیاورده بود، آیا روزه تا به حال مانده بود؟

حسین در جایگاهی از عشق ایستاده است که خمس و زکات مادی اقناعش نمی کند. (حسنات الابرار سیئات المقربین) او از مال جه دارد که بخواهد پنج یک آن را در راه خدا نثار کند! او از فرزندان و خویشان و صحابیش در راه خدا بذل می کند. اما نه پنج یک، که راضی نمی شود. علی اکبر را به میدان می فرستد، متقاعد نمی شود هرچند از هر جهت شبیه پیامبر است اما با یک هدیه به دیدار معشوق شتافتن و باز هم در خانه داشتن و نیاوردن! با منطق عشق سازگار نیست. عون را، جعفر را، عباس را، قاسم را، و... علی اصغر را. انفاقی این چنین شایسته حسین است.

جهاد را و امر به معروف و نهی از منکر را که دیگر نیازی به توضیح نیست، اساس فلسفه قیام حسین براین اصول استوار است.

تنها حج می ماند که به ظاهر نیمه کاره مانده است.

 

 ادامه دارد...!!!

این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟!

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: چهارشنبه 84/11/26::: ساعت 1:25 صبح

  نمایشی عظیم از تمامی اصول و فروع دین

 قسمت دوم

 

  ... سروش عشق از نای خون آلوده او سرود «فلیرغب المؤمن فی لقاء ربه محقا» سر می دهد و سر بریده اش حتی در زیر ضربات چوبهای خیزران برای دشمن تداعی معاد می کند و تاب و تحمل می رباید تا اکنون پس از گذشت هزار و اندی سال جوانان ما در زیر رگبار خمپاره ها به عشق دیدار خداوند تاب آورند.

حسین ـ روح پروانگان عالم به فدایش ـ به نمایندگی از خداوند عادل به عنوان خلیفه و جانشین او در زمین برای برپایی عدل و داد و ریشه کن ساختن حکومت ظلم قیام کرده است. او می خواهد حکومتی ایجاد کند که مفسر و مبین عدل خداوند باشد. درد جانگداز حسین «ان الحق لا یعمل به» است و غم جگرسوز او «ان الباطل لا یتنهی عنه». این ضرورت است که حسین را به کربلا آورده است.

زمان حرکت حسین به کربلا زمانی است که مردم به طواف بیت الله مشغولند و او اگر پیشاپیش مردم همچنان بر گرد کعبه می گشت امامت را مطرح نکرده بود و نیز اگر در زمان دیگری مردم را به کربلا می خواند امامت به قوتی که باید، مطرح نشده بود.

او زمانی مردم را به میدان کارزار می خواند که خیل مردمان به طواف کعبه مشغولند و او زمانی فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر می دهد که هنوز عده ای در حرم خداوندند و این بدان معناست که اگر اعتقاد به ولایت نباشد و اگر پیروی از امامت نباشد گشتن بر گرد خانه خدا هم عبث است، بیهودگی است. بی امام، طواف کعبه هم حتی بی ثمر است. و همیشه چنین بوده است که هرکه پای در بند ولایت خدایی نکرده است لاجرم گردن به ریسمان شیطان سپرده است. بی امام راه رفتن، جنگیدن، نشستن، برخاستن، نماز و حج کردن و حتی تنفس نمودن هلاکت است.

(مَن ماتَ وَ لَم یُعرَف امامَ زَمانه ماتَ میتةَ الجاهلیّة)

 آنها که با حسین برنخاسته اند، به راه نیفتاده اند و به کربلا نیامده اند به جاهلیت مرده اند هرچند داخل خودِ خانه به نماز ایستاده باشند.

طرح مسأله امامت اگرچه در همه زمانها مردم را به انتخابی سترگ واداشته است ولی حسین این اصل را در حساسترین مقطع تاریخ بیان می کند و طبیعتا انتخاب را مشکلتر.

 حسین بین اعتقاد به امامت و عدم اعتقاد به آن، انتخاب سومی را فی مابین قرار نمی دهد. هرکه به امامت او در آن زمان ـ و همه زمانها ـ عملاً پاسخ مثبت دهد بالاترین منزلت را در نزد خداوند می یابد و هر که به نحوی عَلَم مخالفت برافرازد یا فقط نپذیرد بی شک در لشکر یزید ثبت نام کرده است اگرچه خود نداند و این امامتی است که حسین سلام الله علیه در روز عاشورا مطرح می کند.

حسین ـ امام جان بر کفان دلسوخته ـ در عاشورا تنها اصول دین را عملاً اثبات نمی کند. او تمامی فروع را نیز بی هیچ کم و کاستی در عاشورا بجا می آورد که لوح اسلام بی خدشه ای محفوظ بماند. او آمده است تا ذره ذره وجود اسلام را با رنگ خون جاودانه کند.

 

 ادامه دارد...!!!

این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟!

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

 

گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 84/11/25::: ساعت 12:32 صبح

  نمایشی عظیم از تمامی اصول و فروع دین

 قسمت اول

 

در اینکه اسلام به بهانه محرم مانده است و آوای اذان بر ورای گلدسته های هزار و چهارصد ساله به یاد عاشورا زنده، اسراری نهفته است و رموزی ناگفته، که گهگاه از گوشه و کنار، گوهری از آن کنز مخفی بروز می کند و رازی از اسرار بر زبان کنایت یا تصریح جاری می شود.

 و یکی از رموز پیچیده و متعدد شاید این باشد که حسین ـ جان شیفتگان به فدایش ـ شاگرد مکتب اسلام نیست، دست پرورده مربی اسلام نیست، بل خود اسلام محض است، خود مکتب است به تمامه و بی کم و کاست.

 و اینکه در میان تمامی روزهای قدسی، عاشورا نقطه عطف قرار گرفته است شاید به این دلیل باشد که عاشورا نمایشی عظیم بوده است از تمامی اصول و فروع اسلام. هرچند لحظه لحظه زندگی و سلوک سالار شهیدان، اسلام بوده است، لیکن فشردن همه معارف و اصول و فروع در یک ماه، در یک هفته یا یک روز را تنها مردی به صلابت حسین می تواند. دیگران توانسته اند اسلام را در طول حیات خود خلاصه کنند و خدا را در زندگی خویش معنا، اما کسی که بتواند این همه را در یک روز و نه در کلام و سخنرانی که در قالب هنرمندانه ترین و ظریفترین حرکات و اعمال بنمایاند تنها حسین است ـ سلام الله علیه ـ .

حسین سلام الله علیه حتی اگر در عاشورا سخنی از توحید نگفته باشد و اگر پرنده «الهی رضاً برضاک صبراً علی قضائک لا معبود سواک» از بام حنجره دردآلوده اش به سوی ملکوت اعلی پر نکشیده باشد؛ حضورش در عاشورا عرفان خالص و توحید محض است.

در گذشته اگر از حنجره عارفان و دهان موحدان، آوای آبی تسبیح و استغاثه برمی خاسته و در انتظار لبیک می گداخته است، او حنجره اش و دهانش و خونش خود تسبیح می شوند، پاسخ می گردند، لبیک می گویند، به آسمان می پاشند و بر زمین جاری می شوند. اگر پیش از او عابدان و موحدان خدا را به رکوع می ایستاده اند و کمر خم می کرده اند، او خم نمی کند که می شکند (الان انکسر ظهری). او همین قدر که از کعبه، عرفه را و دیدار خدا را به کربلا آمده است توحید را عینیت بخشیده است و عشق را تبلور و عرفان را اوج و سلوک را غایت.

حسین مرشد عاشقان و مراد رائدان، بارها و بارها با کردار و گفتار خویش اعلام می کند که برای تداوم اصل نبوت است که به میدان فتوت آمده است ( خرجت لطلب الاصلاح امت جدی ). برای استمرار حکومت رسول است که پانهادن به دشت آتش را، عاشقانه قبول کرده است.

(ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی) سینه من ـ پایداری دین محمد را ـ آماج تیر کفر و خنجر جهل گشته است مشتاقانه و عاشقانه. حسین ـ سرور شهیدان ـ در عاشورا به مرگ معنای تازه می دهد و شهادت را رنگ تازه می بخشد تا سرخی معاد در سیاهی حکومت « لا خبر جاء و لا وحی نزل » جاودانه بماند.

 ادامه دارد...!!!

این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟!

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

 

گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: دوشنبه 84/11/24::: ساعت 1:50 صبح

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 143


بازدید دیروز: 3


کل بازدید :58766
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
منتظر کوچولو
دعا کنین به حرفایی که می زنم بتونم عمل کنم یا علی!
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<