برخى وصایا و کلمات قصار آن حضرت
در تحف العقول آمده است که او به یکى از فرزندانش چنین سفارش مى کرد: اى فرزندم، مبادا که خداوند تو را در حال ارتکاب معصیتى ببیند و مبادا تو را در جایى که فرمان داده (در میان بندگان صالح) نبیند . خود را در عبادت حق، مقصر بدان، زیرا خداوند آن گونه که باید، عبادت نشده است . و بپرهیز از کم حوصلگى و تنبلى که این دو صفت، تو را از بهره (نعمت) دنیا و آخرت محروم مى کنند .
***
امام کاظم علیه السلام در وصیتى به هشام بن حکم مى فرمایند: اى هشام، اگر در دستت گردویى بود و مردم آن را گوهر خواندند مغرور مشو که براى تو سودى ندارد، زیرا تو مى دانى آنچه در دست دارى گردو است . و اگر در دست خود گوهرى داشتى و مردم آن را گردو خواندند گفته آنان به تو ضرر نمى رساند، زیرا تو مى دانى که گوهر دارى .
اى هشام، ملایمت را پیشه کن که ملایمت خوشیمن، و خشونت و بدرفتارى نحس و شوم است و نیکى و خلق نیکو، خانه را آباد و روزى را زیاد مى کند که خداى فرموده است: پاداش نیکى، نیکى است همه مردم - چه مؤمن و چه کافر - مشمول این قاعده اند.
هر کس به تو نیکى کرد بر تو است که کار او را جبران کنى و اگر همانگونه که درباره ات احسان کرده اند احسان کنى، کارى نکرده اى، بلکه فضل، از آن کسى است که ابتدائا احسان کند .
مؤمن همانند دو کفه ترازوست که هرچه بر ایمان او افزوده شود، گرفتارى اش فزونى گیرد .
حُسن مجاورت، نیازردن همسایه نیست، بلکه صبر بر آزار همسایه است .
برترى فقیه و دانشمند بر عابد، همانند برترى خورشید بر سایر ستارگان است .
و نیز فرمود: روز قیامت منادى ندا مى دهد: هر کس که بر خداوند حقى دارد برخیزد، تنها، کسى که برمى خیزد شخصى با گذشت و مصلح است که پاداش او با خداست .
پس فرمود: بخشنده و خوش خوی در حمایت خداوند است و خدا او را تا ورود به بهشت همراهى مى کند . پدرم پیوسته مرا به سخا و حُسن خلق سفارش مى کرد تا وفات یافت .
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
واحد مناسبتهای ویژه
عطر بقیع
بقیع به جز عطر فاطمه(س)، حسن(ع)، سجاد(ع)، باقر(ع) و صادق(ع)، بوی عطر دل انگیز دیگری نیز می دهد و آن، عطر مادر عباس(ع)، ام البنین است. مادر که ولایت و محبت به فرزندان فاطمه(س) را با شیره جان فرزندانش آمیخته و ادب و وفا و جانبازی در راه اهل بیت(ع) را به آنان آموخته بود. بقیع، مادری را در خود جای داده است که عباس(ع)، فرزند او و تجلی پرفروغ فضیلتهای اوست. آری، ولایت پذیری عباس(ع) اثر زمزمه های شبانه ام البنین(س) است. ادب و وفای عباس(ع)، پرتویی از وفا و ادب ام البنین(س) و رشادت و شجاعتش، برگرفته از شهامت اوست؛ شهامتی که در عظمت و بلندای ایمان او ریشه دارد.
عباس(ع) آیینه تمام نمای مادرش، ام البنین(س) است. او که با استواری در بقیع گام می نهاذ و چهره کریه ظالمان، چنگ می افکند و صحنه دیگری از حماسه حسینی را به نمایش می گذارد. در سوگ عزیزانش می گرید؛ ولی گریه ای افشاگرانه که هم بیانگر عشق مادری داغ دیده است و هم نشانگر مظلومیت آل الله و هم برملا کننده هدف های شوم و اراده های پلید و کردارهای جنایت کارانه نابکاران و ستمگران.
***
ویژگی های ام البنین(س)
اگر بخواهیم ویژگی برجسته حضرت ام البنین(س) را یاد کنیم، باید آن را در وفاداری وی به اسلام و خاندان عترت جست. وفای آن بزرگوار در جان و روح فرزندانش جریان یافت و صحنه هایی بی مانند و ناب از محبت و وفاداری را در عاشورا آفرید.
وفا
وفا صفتی ارزنده و ستودنی است و در هرکسی باشد، او را گرامی و عزیز می گرداند. وفاداری و پای بندی به عهد و پیمان، فضیلتی بزرگ است که حتی در میان صفت های دیگر، خودنمایی می کند و منزلتی والا دارد؛ زیرا آراسته شدن به وفاداری و ملکه شدن آن در روح و روان آدمی، مستلزم پاکی و مراقبت همیشگی و پیروزی بر همه زشتی ها و وسوسه های شیطانی است.
اگر آنچه وفا به ان مربوط می شود، اسلام، امامان معصوم و خاندان وحی باشند. صفت وفا ارزشی آسمانی به خود می گیرد. ام البنین(س) در خاندانی پرورش یافت که وفاداری به ارزش های انسانی در آن فضیلتی سترگ شمرده می شد. از این رو، این خوی خدایی با وجود او درآمیخت و ملکه وجودش گشت. ایشان نیز این صفت را در محضر مولاعلی(ع) پروراند و در وجود فرزندانش جاری ساخت. ام البنین(س) همچنان که در زندگانی علی(ع) و فرزندانش، کمال وفا را در حق آنان نگاه داشت، پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیز بر این وفاداری باقی ماند. بدین جهت، پس از شهادت جانسوز علی(ع) با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد.... همین حس ایمان و وفاداری در وجود اباالفضل(علی) تجسم یافت؛ هنگامی که آب گوارا در کف داشت، به یاد لب تشنه برادر، آب را فرو ریخت.
ادب
صفت ادب از مهمترین شاخصه های شرافت انسانی است و دو مصداق دارد:
1. ادب در برابر خدا 2. ادب در برابر مردم.
ام البنین(س) که از دامان خاندانی ادب پرور برخاسته بود، در محضر اسوه ادب ـ علی(ع) ـ آن را بارور ساخت و الهی گردانید. او در پیشگاه خدا ادب بندگی را نگاه می داشت و نسبت به مردم فروتن بود؛ ولی بزرگترین نمود ادب او، در برابر علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان معصوم(ع) آنان است. هنگامی که به خانه علی(ع) قدم نهاد، خود را نه به عنوان جانشین فاطمه(س)، بلکه به عنوان خادم فرزندان فاطمه(س) می دانست. با آنان به ادب رفتار می کرد و آنها را گرامی می داشت. عباس(ع) از این سرچشمه ادب، تربیت آموخت که برادرش حسین(ع) را همیشه یاسیدی یااباعبدالله خطاب می کرد و همواره ادب را در گفتار و رفتار خود نسبت به فرزندان زهرا(س) نگاه می داشت.
ولایت دوستی و ولایت پذیری
عشق و محبت به ولایت با جان او آمیخت بود. او علی(ع) را نه تنها به عنوان همسر، بلکه به عنوان برادر رسول خدا(ص) و حجت خدا در میان مردم می دید و همین سان به فرزندان معصوم(ع) او می نگریست. صفا و صمیمیت در محبت ایشان به مقام ولایت، موج می زد. هرگاه حسنین را بیمار می دید، دست مهربانی بر سرشان می کشید و همچون مادر از آنان پرستاری می کرد. با سخنان مهربانانه اش، دلهایشان را آرامش می داد و در برابر آنان فروتنی می کرد. هرگاه با آنان روبه رو می شد، به ایشان لبخند می زد.
هنگام وداع با پسرانش وقتی که همراه اباعبدالله به سوی مکه و کربلا حرکت می کردند، با روی باز از آنان استقبال کرد. پاسداری از وجود حسین(ع) را به آنان سفارش فرمود و فداکاری در راه حسین(ع) را به آنان گوشزد کزد. به راستی، برای او آسان بود که داغ جان سوز چهار فرزندش را ببیند، ولی حسین(ع) به سلامت باشد؛ پسرانش در راه حسین(ع) قطعه قطعه کردند، ولی حسین(ع) بماند. از این رو، وقتی بشیر خبر شهادت شهیدان کربلا را آورد، ایشان نخست نه از فرزندانش، بلکه از حسین(ع) پرسید و سراغ حسین(ع) را گرفت و گفت:« فرزندانم فدای حسین(ع) باد.» این چیزی نیست جز ولایت پذیری و محبت و ایمان؛ یعنی دوب شدن در ولایت.
شجاعت و شهامت
دلیری و شجاعت صفتی است که وجودش در مردان، به آنان برتری و بزرگی می بخشد. اگر این صفت در وجود زنی نهفته باشد که خود دارای کمال علمی و ادبی نیز هست، از او شخصیتی سرآمد و ممتاز می سازد. ام البنین(س) از خانواده ای برخاسته بود که معدن شجاعت و سرچشمه رشادت و غیرت به شمار می آمدند. به همین دلیل، وقتی علی(ع) از عقیل در مورد همسری که فرزندی شجاع بپرورد، راهنمایی خواست، او را به ام البنین(س) که خاندانش همه از شجاعان و پهلوانان عرب بودند، راهنمایی کرد...... ام البنین(س) این صفت خاندانش را به ارث برده بود. پس اط شهادت امام حسین(ع) و یارانش و شهادت عباس(ع) و دیگر فرزندانش در بقیع حضور می یافت و عبیدالله فرزندا خردسال عباس(ع) را نیز به همراه می برد. این روحیه، شهامت و شجاعت او در مقابل باطل را نشان می دهد. به یقین، در آن فضای خفقان به بقیع آمدن و عزاداری کردن به گونه ای که مردم جمع شوند و با او هم ناله گردند، عمل عاطفی صِرف نیست، بلکه رنگ و بویی سیاسی دارد. در ان شرایط که یزیدیان از پیروزی موقت خود سرمست بودند و حتی مدینه را نیز در واقعه حره به خاک و خون کشیدند، این چنین خودنمایی و شجاعت، تنها از شیرزنی همچون ام البنین(س) برمی اید که از آبشخور شجاعت سیراب گشته باشد. از دامن چنین مادری، عباس(ع) برخاست و بار شادتهابش در کربلا، دل اهل بیت حسین(ع) را تسکین داد.
علم و دانایی
برترین گوهر برای انسان، علم آموزی و ارزنده ترین زیور برای او، آراستگی به معرفت و دانایی است. علم و دانایی به آدمی فضیلت و منزلت می بخشد و هرکه از آن بیشتر مایه گرفته باشد، فضیلتش افزونتر است. ام البنین(س) که خود از دانش و فضیلت مایه داشت، در خانه علی(ع) نیز از کمالات علوی سرشار گشت. بگونه ای که همه آنانی که از ام البنین(س) نام برده اند، وی را به فضل و کمال و علم ستوده اند. از این رو، عشق و علاقه او نسبت به اهل بیت و علی(ع) تنها در روابط عاطفی نبود، بلکه از آگاهی و شناخت وی نسبت به آنان سرچشمه می گرفت.
برخی افراد مانند سیدمهدی سویج در کتاب ام البنین سیدة نساء العرب در بیان فضل و دانش او، ایشان را با جناب زینب کبری(س) البته در سطح پایین تر مقایسه می کند و او را به صفت عالمه می ستاید. این ویژگی آشکارا درباره هیچ کس جز زینب کبری(س) گفته نشده است.
این نویسنده از کتاب معالی السبطین و کنزالمصائب نقل می کند که حضرت عباس(ع)، علم خود را در کودکی از محضر پدر و مادرش(ام البنین) آموخته است. از این رو ، صفت عالمه را برای او، سخن آن حضرت دانسته است.
***
زمان و مکان وفات ام البنین(س)
تاریخ درگذشت این بانوی نامدار و سترگ در هیچ یک از کتابهای معروف تاریخی و روایی نیامده است. سن وی در هنگام وفات نیز مشخص نشده است. در کتاب ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین(س) سال وفات آن حضرت، سال 70 هـ.ق آورده شده است. بی آنکه به مدرک معتبری استناد دهد. نویسنده کتاب سیدة نساء العرب نیز با توضیحاتی، سال وفات ایشان را سال 64 هـ.ق دانسته است..
سرانجام، زنی که عمری را در راه عشق به ولایت اهل بیت(ع) گذراند، جام زندگانی جاوید نوشید و از غم دنیا آسوده شد؛ بانویی که زندگانی اش سراسر مهر و عاطفه و مبارزه بود؛ بانویی که همسر شهید، مادر شهید و یکی از پیام رسانان خونین عاشورا بود و همه چیز خود را در راه خدا، خالصانه تقدیم کرد. وی را در قبرستان بقیع و در کنار آرامگاه امام مجتبی(ع)، فاطمه بنت اسد(س)، به خاک سپردند. سن او را درهنگام وفات می توان میان 60 تا 65 سال حدس زد.
***
همسر مولا امیرالمؤمنین(ع) // مظهر مهر و وفا، ام البنین(س)
السلام ای گوهر دریای عشق // السلام ای لاله صحرای عشق
السلام ای لؤلؤ بحر شرف // گوهر ایثار و عصمت را صدف
السلام ای مادر سلطان عشق // نام تو دیباچه دیوان عشق
خوانده ای خود را کنیز فاطمه // داده ای درس محبت بر همه
خاک کویت توتیای چشم ما // جان عالم نام پاکت را فدا
باب حاجات همه شد پور تو // خود بود او شاخه ای از نور تو
چون به او شیر محبت داده ای // درس ایثار و عطوفت داده ای
ای تو ما را در دو دنیا دادرس // از کرم، لطفی نما، فریادرس
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
بسم رب الفاطمیون
یا رب الزهراء بحق الزهراء اشف صدر الزهراء بظهور الحجه
به اطلاع شما بزرگواران می رساند :
به مناسبت ایام عزاداری بی بی دو عالم حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و همنوایی و همدردی با امام غریبمان حضرت مهدی فاطمه سلام الله علیهما گروه فرهنگی هنری یاس نمایشی را با عنوان یاس کبود برگزار می کند:
سوگواره نمایشی یاس کبود
نویسنده و سرپرست: بهزاد بهزادپور
کارگردان : سعید اسماعیلی
لازم بذکر است تمام بلیتهای این نمایش بصورت رایگان اهداء می شود و امید است با این کار بتوانیم لبخند رضایتی بر لبان نازکتر از گل آن یار سفر کرده میهمان کنیم و قلب نازنین حضرتش را خشنود سازیم...
از شما سروران گرامی نیز دعوت می شود که با حضور خود باعث گرمی مجلس عزای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و نیز تسلی بخش دل نازنین امام غریبمان باشید انشاءالله
مکان : تهران شهرک قدس خیابان ایران زمین بازاچه قدیم مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی سالن آسمان آبی
زمان : سه شنبه 6 الی 13 تیرماه 1385 از ساعت 18
برای هماهنگی و رزرو جا با آدرس :yasebeheshti@gmail.com تماس حاصل فرموده و نیز :
تعداد درخواستی و روز مورد نظر را مرقوم بفرمایید...
در ضمن خواهشمند است در صورت امکان این اطلاعیه را به دیگر دوستان نیز ارسال دارید...
چشم به راه قدوم سبزتان هستیم!
التماس دعا
خدانگهدار
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا فاطمة الزهراء سلام الله علیها
سوگواره نمایشی یاس کبود
کاری از گروه هنری یاس
***
آسمان، این شبها که می رسد عجیب بی قراری می کند و زمین داغ دلش تازه می شود و زخم شرمش سر باز می کند.
ملکوتیان حق دارند سر بر دیوار عرش بگذارند و های های گریه کنند.
مظلومیت آنچنان بر وجود تو سایه افکنده است که یادت بی اراده و ناگزیر، آتش بر خرمن وجود می افکند و خاطره ات بغض را در گلو می شکند.
چه کردند با تو که این تازیانه اعتراض جاودانه را ـ المخفیة قبرها ـ بر پشت تاریخ روا دانستی...
« سوگواره یاس کبود »
نویسنده و سرپرست: بهزاد بهزاد پور
کارگردان : سعید اسماعیلی
اجرا : گروه هنری یاس
زمان : 6 الی 13 تیرماه 1385 ــ از ساعت 18
مکان : تهران ـ شهرک قدس ـ ایران زمین ـ مؤسسه فرهنگی هنری آوینی ـــ سالن آسمان آبی
***
ورود برای عموم رایگان است
برای هماهنگی و رزرو جا
با آدرس: yasebeheshti@gmail.com
تماس حاصل نموده و تعداد درخواستی را اعلام فرمائید...
چشم براه قدوم سبزتان هستیم!
فاطمه، طلایه دار شفاعت
شفاعت گران عرصه محشر، بنابر آموزه های اسلامی بسیارند: انبیاء، اوصیا، مؤمنان واقعی، ملائکه، اهل بیت(ع) و محبان ایشان، شهدا، علمای ربانی، قرآن و... .
اما در میان تمام شفاعت گران روز قیامت، نام فاطمه زهرا(س) همچون خورشیدی رخشان می درخشد؛ چراکه روایات معتبر بسیاری از جانب رسول خدا و ائمه اطهار(ع)، شفاعت بی نظیری را برای آن جناب وعده می دهند؛ شفاعتی چنان گسترده که نه تنها محبان آن حضرت و دوستداران ذریه او را شامل می شود، بلکه تمام محبت ورزان به دوستان یا دوستان دوستان او را نیز در بر می گیرد.
در این مقام، به ذکر خلاصه مضمون چند حدیث شریف، که ترسیم نُمای شفاعت فراگیر آن حضرت در عرصه قیامت می باشد، تبرک و تیمن می جوییم:
1. ... در آن هنگامه پرغوغا و پردغدغه به ناگاه عرش لرزان؛ از جانب جبرائیل همه صداها و همهمه ها را فرو می نشاند: چشم هایتان را فروافکنید تا فاطمه، دختر محمد(ص)، عبور نماید.
در پی این ندا، هیچ پیمبری، هیچ صدیقی، هیچ شهیدی، باقی نمی ماند مگر آنکه چشمانشان را، از روی احترام، فرو می افکنند.
ناقه فاطمه، با هدایت جبرئیل، از عرصه محشر می گذرد تا اینکه در مقابل عرش پروردگار قرار می گیرد. فاطمه، از ناقه فرو می آید و زبان به تظلم خواهی می گشاید.
در پی تظلم خواهی فاطمه، ندایی از جانب خداوند جل جلاله فرا می رسد: ای حبیبه من! و ای دختر حبیب من! بخواه که هرچه خواهی عطا شود، شفاعت نما که هر که را شفاعت نمایی پذیرفته می شود. به عزت و جلالم سوگند که ستمگری هر ستمکاری را خودم مجازات می دهم.
پس فاطمه عرضه می دارد: پروردگار و سرور من! فرزندانم و پیروانم و پیروان فرزندانم و دوستدارانم و دوستداران فرزندانم.
در پی درخواست فاطمه، از جانب خداوند رحمان، خطاب می رسد که : کجایند فرزندان فاطمه و پیروان ایشان؟ کجایند دوستداران فاطمه و دوستداران فرزندان او؟ پس بلافاصله، فرشتگان رحمت، ایشان را در بَر می گیرند. فاطمه، در پیشاپیش اینان به سوی بهشت حرکت می کند و اینان در پی فاطمه، وارد بهشت برین می گردند.1
2. ... صد هزار فرشته، حضرت فاطمه را در عرصه محشر، بر بالهای خویش حمل می دهند تا بر دَر بهشت فرود می آورند. پس فاطمه توقف نماید و داخل بهشت نشود و التفات او به سوی صحرای محشر باشد.
از جانب پروردگار خطاب آید که : ای دختر حبیب من! سبب توقف تو چیست و حال آنکه تو را اذن بهشت داده ام؟
عرضه می دارد: پروردگارا! دوست می دارم که قدر و منزلتم در این روز معلوم گردد.
خطاب رسد که : ای فاطمه! در قلب یکایک محشریان نظاره کُن و در قلب هرکسی که ذره ای از دوستی خود و فرزندان خود دیدی، دست او را فراگیر و در بهشت جایش ده!
در پی این ندا، فاطمه دوستان و شیعیان خود را از میان مردمان؛ بسان مرغی که دانه های خوب و مرغوب را برمی چیند، جدا می سازد.
شیعیان فاطمه، در پیشگاه او و بر بهشت حاضر می شوند؛ اما پیش از ورود به بهشت، با الهامی الهی ملتفت محشر می شوند و به سوی عرصه محشر نظر می افکنند و از پروردگار تقاضا می نمایند که : پروردگارا دوست می داریم که در چنین روزی، قدر و منزلتمان، شناخته شود.
خطاب الهی فرا می رسد که : ای دوستان من! در جمع محشریان بنگرید که چه کسی دوستدار شما از روی محبت فاطمه بوده است؟ کیست که شما را از روی محبت فاطمه، اطعام کرده باشد؟ کیست که به شما در محبت فاطمه، شربتی آب عطا کرده باشد؟ کیست که از روی محبت فاطمه، شما را جامه ای داده باشد؟ کیست که در محبت فاطمه، غیبتی را از شما دفع کرده باشد؟ دست او را برگیرید و به بهشت داخل گردانید.
به خداوند سوگند که در پی این شفاعت گسترده، هیچ کسی در عرصه محشر باقی نمی ماند مگر شک کنندگان بیمار دل، کافران سیاه دل و منافقان سنگ دل.2
نتیجه آنکه شفاعت آن حضرت از شفاعت همه شفاعت کنندگان عرصه محشر بسی فراتر و گسترده تر می باشد. به دیگر سخن عالی ترین و گسترده ترین مرتبه شفاعت در روز قیامت ویژه حضرت زهرا(س) است.
چه رازی در میان است که از بین همه شفاعت کنندگان، والاترین مراتب شفاعت ویژه حضرت زهرا(س) گشته است؟! چگونه با وجود پیامبراکرم(ص) و امیرمؤمنان، علی ابن ابیطالب(ع) در عرصه شفاعت، وسیع ترین مرتبه شفاعت به وجود فاطمه زهرا(س) اختصاص یافته است؟! مگر مقام نبوت و رسالت پیامبراکرم(ص) بالاتر نبوده؟! مگر مقام امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(ع) والاتر نبوده است؟! چگونه مرتبه شفاعت صدیقه طاهره(س) از همه پیامبران و امامان وسیع تر و پردامنه تر می باشد؛ در حالی که ایشان نه دارای مقام نبوت بوده اند و نه واجد مقام امامت؟!
پاسخ به این سؤالات، البته در محدوده عقل و فهم بشری، نیازمند مقدمه ای مختصر می باشد :
شفاعت گری بی همتای فاطمه(س) از چشم انداز عرفانی :
ادامه دارد ... منتظر نظرات شما هستیم!
پی نوشت ها :
1. امالی صدوق،ص25 . بحارج43ص219 ـ ناسخ التواریخ،ص176 ـ غایة المرام،ص594 ــ روضة الواعظین،ص148 عوالم العلوم،ج11،ص322 . المناقب،ج3،ص327.
2. ریاحین الشریعه،ج1،ص233.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار