آینده نگری ، آینده نگری !
***
﴿ وَاتَّبِعوا أحسَنَ مآ اُنزِلَ إلَیکُم مِن رَبِّکُم مِن قَبلِ أَن یَأتِیَکُمُ ﭐلعَذابُ بَغتَةً وَ أنتُم لا تَشعُرونَ ﴾
سوره مبارکه زمر :55
***
و از بهترین چیزها، که از جانب پروردگارتان بر شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید؛ پیش از آنکه عذاب ناگهانی بر شما فرا رسد، در حالی که آگاه نباشید.
***
العمل العمل ثم النهایه النهایه و الاستقامه الاستقامه ...
«عمل صالح، عمل صالح! سپس آینده نگری، آینده نگری! و استقامت، استقامت! آنگاه، بردباری،بردباری! برای هریک از شما عاقبت و پایانِ مهلتی تعیین شده است، پس با نیکوکاری به آنجا برسید. همانا پرچم هدایتی برای شما برافراشتند، با آن هدایت شوید؛ و برای اسلام نیز هدف و نتیجه ای است، به آن برسید؛ و با عمل به واجبات، حقوق الهی را ادا کنید که وظایف شما را آشکارا بیان کرده است؛ و من گواه اعمال شمایم و در روز قیامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم. آگاه باشید! آنچه از پیش مقرر شده بود به وقوع پیوست و خواسته های گذشته الهی انجام شد؛ و همانا من با تکیه به وعده های الهی و براهین روشن او سخن می گویم که فرمود: " و آنان که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان فرود می آیند و می گویند نترسید و محزون نباشید و بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند!"1»2
پی نوشت :
1 ـ سوره مبارکه فصلت آیه 30.
2 ـ نهج البلاغه ، خطبه 176.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
از رحمت حق مأیوس و ناامید نشویم
***
﴿ قُل یٰعِبٰادِیَ ﭐلَّذینَ اَسرَفوا عَلیٰ أنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُﭐلذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه‚ هُوَ ﭐلغَفورُ ﭐلرَّحیمُ ﴾
سوره مبارکه زمر:53
بگو : ای بندگان من، که در جنایت به خویش[به واسطه گناه] از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید. بی تردید خداوند همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا اوست آمرزنده و مهربان.
***
یأس از رحمت خداوند از جمله مهلکات عظیم و گناهان کبیره است و انسان را از محبت خداوند باز می دارد. آیه 56 سوره حجر و 87 یوسف نیز بر این مطلب دلالت دارند.
***
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم ... تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق ... دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
دارالشفای توبه نبسته است در هنوز ... تا درد معصیت به تدارک دوا کنیم
روی از خدا به هر چه کنی شرک خالص است ... توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
پیراهن خلاف به دست مراجعت ... یکتا کنیم و پشت عبادت دوتا کنیم
چند آید این خیال و رَوَد در سرای دل ... تا کی مقام دوست به دشمن رها کنیم
چون برترین مقام مَلَک دونِ قدر ماست ... چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم
سیم دَغل خجالت و بدنامی آورد ... خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم
یا رب تو دست گیر که آلا و مغفرت
در خورد توست و در خور ما هر چه کنیم1
پی نوشت :
1 ـ غزلیات سعدی، ص 698.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
باید تا وقت هست کاری کرد...
***
وَ اَنـیبو اِلی رَبِّکُم وَ اَسلِموا لَه مِن قَبلِ اَن یـَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرونَ
و به سوی پروردگارتان باز گردید و تسلیم او شوید، پیش از آنکه عذاب [ناگهانی دنیا و یا عذاب آخرت] به شما برسد و دیگر یاری نشوید.
سوره مبارکه زمر آیه 54
***
فاتّقوآ اللهَ عبادَاللهِ و بادِرُوا آجالَکُم بِاَعمالِکُم ...
«ای بندگان خدا، از خدا بپرهیزید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید و با چیزهای فانی دنیا آنچه جاوید است بخرید.»
«از دنیا کوچ کنید که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند.»
«آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است.»
«چون مردمی باشید که بر آنان بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند دنیا خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند.»
«خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید و به خود وانگذاشت. میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز مرگ، نیست. زندگی دنیا، که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه باشد. زندگی ای که شب و روز آن را به پیش می راند، بزودی پایان می یابد. مسافری که با خود سعادت یا شقاوت می برد، باید بهترین توشه را بردارد. از این خانه دنیا، زاد و توشه بردارید که فردای رستاخیز نگهبانتان باشد.»1
پی نوشت : 39
1 ـ نهج البلاغه، خطبه 64.
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
بسم الله الرحمن الرحیم
کُلُّ نَفسٍ ذآئقَـةُ المـَوتِ وَ نَبلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الخَـیرِ فِتنَةً وَ اِلَینا تُرجَعونَ
سوره مبارکه انبیاء آیه 35
***
هرکسی طعم مرگ را خواهد چشید؛ و شما را با بدی و خوبی[مرض و صحت و فقر و ثروت] می آزماییم؛ و به سوی ما بازگردانده می شوید.
***
قرآن مرگ را مرحله ای از مراحل تدبیر الهی و حرکت انتقالی انسان به سوی کمال و قانونی عمومی و همگانی می داند که هیچ راه گریزی از آن نیست.1 ترس از مرگ یا نتیجه کرده های خود انسان است و یا به سبب برداشت غلطی است که از مرگ دارد.2 چون مرگ و عوالم بعد از آن، جزا و محصول اعمال خود ماست، پس سزاست به جای ترس از مرگ، از خود بترسیم؛3 زیرا به اندازه ذره ای ظلم نمی شود و پاداش یا کیفر دقیقا منطبق با کرده های ماست و هرکسی در گروه کرده های خویش است.4
عارف رومی این مفاهیم را در دفتر سوم مثنوی چنین بیان کرده است:
مرگِ هریک ای پسر هم رنگ اوست ... پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست
آنک می ترسی ز مرگ اندر فرار ... آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار
رویِ زشتِ تو است نه رخسار مرگ ... جانِ تو همچون درخت و مرگ، برگ
از تو رسته است اَر نکوی است اَر بد است ... ناخوش و خوش هر ضمیرت از خود است
گر به خاری خسته ای خود کِشته ای
ور حریر و قز دری خود رشته ای5
پی نوشت :
1 ـ مؤمنون: 15 ؛ آل عمران : 185 ؛ نساء : 78 . 2 ـ سوره مبارکه جمعه : 7 . 3 ـ سوره مبارکه نبأ : 26 . 4 ـ بقره : 286 ؛ مدثر : 38 .
5 ـ مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت 3439 ـ 3444 .
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
بسم الله الرحمن الرحیم
***
آفرینش انسان و دمیدن روح الهی
****
سوره مبارکه «ص»: 71
****
فَإِذَا سَوَّیْـتُـهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُـوا لَهُ سَاجِدِینَ
****
پس چون ساخت کالبد او را کامل کردم و از روح خود در آن دمیدم، همگی سجده کنان در برابر او درافتید.
****
شگفتی آفرینش آدم(ع) را از زبان امیرالمؤمنین(ع) در خطبه اول نهج البلاغه می خوانیم :
« سپس خداوندِ بزرگ، خاکی از قسمت های گوناگون زمین، از قسمت های سخت و نرم، شور و شیرین، گِرد آورد. آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد؛ و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته ساخت. آن را خشکانید تا محکم شد. خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات تصرف کند؛ و به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند؛ و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد؛ و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگها و اجناس مختلف را در اختیار او قرار داد.انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد و مزاجهای گوناگون و گرمی و سردی و تری و خشکی قرار داد...»
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند1
پی نوشت ها :
1 ـ دیوان حافظ، ص221.
تهیه شده در گروه اینترنتی انـتـظــار یـــار