سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرکّب دانشمندان با خون شهیدان سنجیده شد، پس بر آن برتری یافت . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گروه اینترنتی انتظار یار

 ایرانیان، زمینه سازان ظهور

« وَ الفَجرِ وَ لَیالٍ عَشرٍ ؛ قسم به سپیده دم و به شب های ده گانه فجر/1و2

رسول اکرم(ص) : « مردمی از مشرق زمین(ایران) قیام می کنند و زمینه حکومت مهدی(ع) را فراهم می آورند». کنزالعمال،ح38657.

 انقلاب ایران، زمینه سازان حکومت مهدی(ع)

به مناسبت آغاز دهه فجر و دهه محرّم

« ای قوم عرب! اگر از سلام روی برگردانید، خداوند قوم دیگری را به جای شما برمی انگیزد که هرگز(در پیروی از اسلام) مانند شما نیستند».محمد 38

 عده ای از اصحاب از پیامبر(ص) پرسیدند:«این مردمی که از قوم عرب در جذب شدن به اسلام و پیروی از آن قوی ترند، کیانند؟» در آن حال، سلمان در کنار پیامبر نشسته بود. پیامبر، دست روی پای سلمان گذاشت و فرمود:«او و قوم او. قسم به آنکه جانم در دست قدرت اوست، اگر ایمان به ستاره ثریا آویخته باشد، مردانی از ایران به آن دست می یابند.»

 امام صادق(ع) در تفسیر آیه مذکور فرمود:«ای ملت عرب! اگر به اسلام پشت کنید، خداوند به جای شما، ایرانیان را پیرو اسلام قرار می دهد.» آری، از ایران و ایرانی، همواره در احادیث با عظمت یاد شده است و این همه شرافت و عظمت به 2 دلیل است:

 1ـ بهره ور شدن ایرانیان از اسلام ناب که همان اسلام همراه ولایت و امامت است؛

تا جایی که پیامبر فرمود:« نصیب و بهره ایرانیان از اسلام از همه ملت های دیگر بیشتر است»؛

 2ـ دلیل دیگر اینکه ایرانیان برپاکننده انقلابی هستند که زمینه ساز انقلاب جهانی مهدی(ع) خواهد بود؛

چنانچه پیامبر(ص) می فرماید:«مردمی از ایران زمین قیام می کنند و زمینه ساز حکومت مهدی(ع) می گردند.»

 مأخذ : تداوم انقلاب اسلامی ایران تا انقلاب جهانی مهدی(ع)

 

 

  خطبه کوتاهی از امام حسین(ع) که در مسیر کربلا ایراد فرمودند:

 این دنیا دگرگون و ناآشنا شده، نکوئیهایش پشت کرده و جز مقدار ناچیزی همانند ته مانده ظرف و زندگی پستی چون چراگاهی، از آن باقی نمانده. مگر نمی بینید کسی به حق رفتار نمی کند و از باطل دست نمی کشد. تا مؤمن، به حق، مشتاق لقای خدا شود؟ من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم. مردم بندگان دنیا هستند، دین لعابی است که تا زندگی روبراه است، به دور زبان می گردانند و چون دوران آزمایش رسد دینداران کمیاب شوند.    مأخذ: تحف العقول

 

  امام حسین(ع) فرمودند : برای ظهور مهدی آل محمد(ص) پنج نشانه[مسلّم] است:

 1ـ خروج سفیانی

 2ـ  قیام یمانی

 3ـ صیحه آسمانی

 4ـ فرو رفتن در بیابان(بیداء)

 5 ـ کشته شدن آن جان پاک و قدسی(نفس زکیه). 

 مآخذ : عقدالدرر، ص111.




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 84/11/11::: ساعت 1:28 صبح

 رو کن به وادی عشق، آنجا بود دیاری ................................................................... دلهای ساکنانش تندیس بی قراری

 هر دیده از نگاری مشغول پاسداری......................................................مردانِ دل غیوری، زنهای باوقاری

                                 «شهری است پر حریفان وز هر طرف نگاری

                                             یاران صلای عشق است گر می کنید کاری»

یاران با وفایی، مولای مهربانی ............................................................................. هر دیده جویباری، هر سینه آسمانی

دُورِ قدِ عمویی، در چرخ کودکانی .................................................................... دل می رباید اکبر با نغمة اذانی

                                   « چشم فلک نبیند زین طُرفه تر جوانی

                                          در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری»

از شاخسار هر گل اید نوای بلبل .......................................................................... بلبل فراق گل را کی می کند تحمل؟

در عشق یار، دلها، هر لحظه در تکامل ......................................................... از خیمه ها بلند است ذکر خوش توسّل

                               « در بوستان حریفان مانند لاله و گل

                            هر یک گرفته جامی بر باد روی یاری»

در آسمان عشقش، عشاق همچو کوکب ................................................................. جانها تمام گوشند، چون می گشاید او لب

یک لحظه بر ندارد چشم از حسین، زینب ...................................................... یکسو سپاه خورشید، یک سوی لشکر شب

                              «هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب؟

                                  بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری»

در کار عشقبازی باشد رسوم و آداب ......................................................................... اینجا ز روی لبها شرمنده می شود آب

اینجا به شوق مردن دلهاست در تب و تاب ..................................................... تا صبحدم نباشد دیگر اثر ز مهتاب

                                       « مِی بی غش است دریاب، وقتی خوش است بشتاب

                                                                       سالی دگر که دارد امّید نوبهاری؟»

زان شهر عشق هر دم، یاری زند صدایم ................................................................... ای شهریار، عمری است من با تو آشنایم

اما اسیر نفسم از بند کن رهایم .......................................................... افتاده از هوسها قفلی به دست و پایم

                                            « چون این گِره گشایم؟ وین راز چون نمایم؟

                                                                            دردیّ و سخت دردی، کاریّ و صعب کاری»

بنگر که تیره روزم زین شام جاودانی ........................................................................... این قفل را شکستن، تنها تو می توانی

صیدم کن از نگاهی در دام مهربانی .......................................................... چون خویش تشنه ام کُش ای آب زندگانی

                                      « چون من شکسته ای را از پیش خود چه رانی؟

                                                                   کم غایت1 توقع، بوسی است یا کناری»

 

 

 

 پی نوشت:

 * تضمین آئینی از غزل 444(دیوان قزوینی) 491(نسخه خلخالی) حافظ توسط استاد حسن بیاتانی

1ـ کم غایت : حداقل

 

 پیامبراکرم(ص) فرمودند: ای مردم، این حسین بن علی(ع) است، او را بشناسید، قسم به آن که جانم در دست اوست، او در بهشت است، دوستدارانش در بهشتند و دوستداران دوستدارانش نیز در بهشتند.

مأخذ : أمالی صدوق

 کمک به اندازه معرفت فقیر

روزی امام حسین(ع) در گوشه ای از مسجد پیامبر(ص) نشسته بود. مردی عرب نزد او آمد و گفت: یابن رسول الله من  باید یک دیه کامل بپردازم و توان ادای ان را ندارم. نزد خود گفتم می روم و از کریم ترین مردم درخواست می کنم و کسی را کریم تر از اهل بیت رسول خدا(ع) نمی شناسم.

امام حسین(ع) فرمود: ای برادر عرب!من سه سؤال میکنم اگریکی از آنها را جواب دادی یک سوم بدهی تو را می پردازم و اگر دو مسئله را پاسخ دادی دو ثلث آن را ادا می کنم و اگر هر سه سؤال را جواب دادی تمام بدهی تو را می پردازم.

مرد عرب گفت: یابن رسول الله آیا مانند شما از مانند من(که عربی جاهل و بی سواد هستم) سؤال می کند؟ شما که اهل علم و شرف و بزرگی هستید؟

حضرت فرمود: بله شنیدم که جدم رسول خدا(ص) فرمود:«المعروف بقدرالمعروف؛ به اندازه معرفت احسان شود.»

مرد عرب گفت: هرچه می خواهید سؤال کنید اگر دانستم جواب می دهم و اگر ندانستم از شما می آموزیم.«و لا قوة الا بالله»

امام پرسید:«ای اعمال افضل؛ کدام اعمال بهترند»

جواب داد:«الایمان بالله؛ ایمان به خدا»

حضرت پرسید:«فما النجاة من المهلکه؛ راه نجات از مهلکه کدام است؟»

پاسخ داد:«الثقله بالله؛ اعتماد و توکل بر خداوند»

امام(ع) سؤال کرد:«فما یزین الرجل؛ چه چیزی به مرد زینت می بخشد؟»

مرد عرب جواب داد:«علم معه حلم؛ علم توأم با بردباری»

حضرت فرمود: اگر علم و حلم نداشت چه چیزی او را زینت می دهد؟
مرد عرب:
«مال معه مروءة؛ مال همراه با مروت»

امام(ع): اگر از مال برخوردار نبود چه؟

مرد عرب: فقر همراه با صبر

امام(ع): اگر از فقر و صبر هم برخوردار نبود چه ؟

مرد عرب: صاعقه ای از اسمان آید و او را آتش زند که مستحق چنین عذابی است.

امام خندید و کیسه ای را که در آن هزار دینار زر سرخ بود به او داد و انگشتری را که دویست درهم ارزش داشت به او بخشید و فرمود: طلاها را به طلبکارانت بپرداز و پول انگشتر را صرف مخارج زندگی نما.

مرد عرب آنها را برداشت و گفت:

الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند بهتر می داند رسالتش را در کجا قرار دهد.1

 

  1ـ بحارالانوار،ج44،ص196

 
 



منتظر کوچولو ::: دوشنبه 84/11/10::: ساعت 12:58 صبح

 

 

 مـــلاقــــات بـــا

 امـــام زمــان عجل الله تعالی فرجه الشریف

ادعــــاهـــا و واقـعـیـت هـــا

قسمت سوم

3ـ خطرات دامن زدن به موضوع تشرفات

 امروزه شاهد هستیم که گروهی از نویسندگان، سخنرانان و گردانندگان محافل و مجالس مذهبی برای جلب توجه عوام و جذب هرچه بیشتر آنها به موضوعات و مباحث مهدوی، با به فراموشی سپردن فلسفه واقعی انتظار و کارکردهای اجتماعی آن، مردم را صرفاً به نقل خواب و رؤیا و حکایات ضعیف و بی اساس مشغول داشته و با بستن باب هرگونه تعقل و تدبر در معارف مهدوی، برداشتهای سطحی خود از روایات را ملاک تحلیل و بررسی پدیده ظهور قرار داده اند.

سخنرانی ها و آثار مکتوبی که از سوی این گروه ارائه می شود، مخاطبان جوان خود را از رسالت سنگینی که در برابر حجت خدا، حضرت صاحب الامر(ع) و مسئولیت بزرگی که در برابر اجتماع خود دارند، غافل سخته و آنان را به این اندیشه وامی دارد که تنها باید در خلوت خود در جستجوی امام غایب بود و تلاش کرد که با بدست آوردن ادعیه،توسلات و ختوماتی راهی برای تشرف خدمت آن حضرت پیدا کرد.1 قطعاً اگر این قبیل افراد به آرزوی خود دست نیابند و راهی برای ملاقات با امامشان پیدا نکنند دجار دل زدگی و ناامیدی شده و شاید بطور کلی از فرهنگ مهدوی روی گردان می شوند.

 خطر دیگری که این قبیل سخنرانی ها و آثار دارد این است که اعتقاد به امام مهدی(عج) را در نزد کسانی که هنوز به حقایق شیعه و عمق اندیشه مهدوی پی نبرده اند، اعتقادی موهوم و آمیخته با خرافه جلوه می دهد.

با توجه به این آسیبها و خطرات است که مراجع عظیم الشأن تقلید و علمای حوزه، افراد را از دامن زدن به این مباحث برحذر داشته و همه را دعوت به پرداختن بیشتر به مباحث اعتقادی و معارف اصیل و حقیقی دین می کنند.

حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی در این زمینه میفرماید:

باید همه باور نماییم که آن حجت خدا نظاره گر اعمال ماست. باید بدانیم مهمترین مسئله مورد نظر ایشان مسائل اعتقادی و عملی است و از این جهت لازم است هرچه بیشتر در رابطه با مسائل واقعی اسلام ساعی و کوشا باشیم و از خرافات و دروغگویی و خوابهای بی اساس و ادعاهای واهی پرهیز کنیم و بدانیم که این امور غیرواقعی، چهره اسلام و شیعه را مشوه و زبان طعن دشمنان را می شگاید. باید واقعیتها و معارف اصیل و حقیقی را که دین ما مشحون از آنهاست بیاموزیم.2

 بیان حضرت آیت الله جوادی آملی نیز در این زمینه راهگشاست. ایشان می فرماید:

 می بایست پژوهشگران و محققان بسیار ژرف اندیشی داشته باشید تا آنچه را درباره وجود مبارک حضرت(ع) است از هم تفکیک کنند. باید مدعیان رؤیت، بساطشان را جمع کنند، چون افراد به شدت به حضرت علاقمند و ارادتمندند، اگر کسی اادعای رؤیت کند و ظاهرالصلاح هم باشد ممکن است مقبول قرار بگیرد و این مشکلات فراوانی دارد.3

 با توجه به آنچه بیان شد بر همه گویندگان و نویسندگان لازم است که به جای دامن زدن به موضوع تشرفات و طرح حکایتهایی که بعضاً اساس محکمی هم ندارد، تلاش خود را متوجه

 اصل لزوم انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم و یادآوری وظایف منتظران

 نمایند.

 

 

ادامه دارد..!!!

 

 پی نوشتها:

 1ـ این سخن هرگز بمعنای نفی فضیلت تشرف خدمت حضرت صاحب الامر(ص) و ملاقات ایشان نیست؛ چراکه اگر دیدار آن حضرت فضیلت نداشت هرگز به ما سفارش نمیکردند که در هر بامداد و به هنگام تجدد عهد با امام عصر(ع) با خدای خود نجواکنید که:«اللهم ارنی الطلعه الرشیده»؛ بارخدایا آن چهره زیبای رشید را به من بنمای. بلکه این سخن ناظر به دیدگاههایی است که ملاقات امام زمان(ع) و تلاش برای رسیدن به آنرا به عنوان اصلی ترین وظیفه منتظران مطرح می کند.

 2ـ افق حوزه(خفته نامه خبری حوزه های علمیه)،44     

 3ـ آیت الله جوادی آملی، همان.

 

جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر ارواحنا فداه صلوات بفرستید...

 
 



منتظر کوچولو ::: یکشنبه 84/11/9::: ساعت 12:31 صبح

فـاطـمـه و زیـنـب سـلام الله عـلیـهما

 زینب، فاطمه کربلاست و تجلی فاطمه در زینب، عاشوراست. در کربلا زینب رسول فاطمه است. خلیفه تام فاطمه است. پیام فاطمه را می خواند. حضور فاطمه را فریاد می کشد. با هر جنازه ای که بر دست می گیرد قطره ای از جام صبر فاطمه را مضمضه می کند. در بارگاه یزید زینب به تداعی خطبه مادر در مقابل دشمنان پدر خطبه می خواند. در کربلا زینب محبت مادر را در جان برادر می ریزد. زینب یادگار مادر را پاس می دارد.

 در شام، فاطمه است که بر ترحم، زهرخند می زند و صدقه را خشم می کند و بر پای دشمنان پسر برادر، زنجیر لعن می افکند. و همچنانکه جسارت را بر علی تحمل کرده بود بر فرزندان خویش به جان می خرد.

 چشمان زینب در زیر دستهای محجوب فاطمه به خواب رفته است.

 زینب با بوسه محبت فاطمه چشم از خواب گشوده است.

 

 

 

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

 




منتظر کوچولو ::: جمعه 84/11/7::: ساعت 8:42 عصر

ذکـر مـصـیـبـت

 این «یا لیتنا کنا معک» به خدا تعارف نیست، ما چهارده قرن در عدم، از غم این عقب ماندگی خویش خون دل خورده ایم. تو در پاسخ زینب که در آخرین لحظات وداع عرضه داشت:«اعزمت للموت» گفته باشی:«چگونه عزم مرگ نکند آن کس که میان خیل کفار بی یاور و معین مانده است؟» و ما آتش نگیریم از این کلام؟

 تو به قمر بنی هاشم گفته باشی «الان انکسر ظهری و قلت حلیتی» و پشت آسمان نشکند و قلب اضطرار از هم ندرد؟

چگونه ممکن است تو به سکینه گفته باشی:«لا تحرقی قلبی» و قلب ما از آتش نهفته در تک تک این کلام خاکستر نشود؟

سجاد تو، این معنای آیه فاستقم، این آمیزه جهانسوز زنجیر و استخوان و صبر، بر در دروازه شام گفته باشد:«یا لیت امی لم تلدنی» و ما از شرم زنده بودن خویش نمیریم؟

زینب تو، این آبروی صبر، دستهای استیصال بر سر نهاده باشد و در بلندای اضطرار ضجه زده باشد که «اما فیکم مسلم»، و ما بعد از این سؤال جگرسوز زیستن را بتوانیم؟

 تو پاره جگر خویش را بر دست گرفته باشی و خون آن عزیز خداوند را به آسمان پاشیده باشی و گفته باشی:«آنچه این مصیبت را بر من آسان می کند در نظر معشوق بودنِ آن است» و ما تحمل این مصیبت که بالهای ملائک را از اشکهایشان تر کرد چگونه بتوانیم؟

 دشمن تو ـ لعنت الله علیه ـ در آستانه قتلگاه گفته باشد:«شغلتنی نور وجهه عن التفکر فی قتله» و ما ... و ما ... دلهایمان همیشه شکسته است و اشک در پشت پلکهایمان هماره بی قراری می کند.

 اما در آن همه مصیبت بی همتا که بر تو و زینب گذشته است، یک التیام هست و آن التیام برای رهروانِ اکنون توست و آن اینکه هر برادری، خواهری، پدری، مادری، فرزندی، که عزیز یا عزیزانی را از دست می دهد که شهید یا شهیدانی را فدیه می کند و به اوج مصائب تاریخ، به قله رنجهای بشری به عاشورای تو و زینب و بازماندگان عاشورای تو می نگرد و می رسد به این واقعیت جانگداز که :

 

 «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»

و ... التیام می یابد.  

 

 

خدایا در ظهور منتقم خون حسین سلام الله علیهما تعجیل فرما

 

 

 




منتظر کوچولو ::: جمعه 84/11/7::: ساعت 12:55 صبح

<   <<   21   22   23   24   25      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 61


بازدید دیروز: 205


کل بازدید :58889
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
منتظر کوچولو
دعا کنین به حرفایی که می زنم بتونم عمل کنم یا علی!
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<