تبعیت از پیامبر(ص) نشانه دوستی حقیقی با خداست
﴿قُل إن کُنتُم تُحِبّونَ الله فَاتَّبِعونی یُحبِبکُمُ الله ُ
وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم وَ الله ُ غَفورٌ رَحیمٌ﴾
***
بگو : اگر خدا را دوست می دارید، پس پیروی از من کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بخشاید؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. آل عمران آیه 31
***
غایت محبت تبعیت است. اگر در دوستی با خداوند صادقید، از رسول او تبعیت کنید. او خواسته های خدا را به شما ابلاغ کرده است؛ و محبت شما به خداوند باید وسیله ای برای التزام عملی به فرمانهای او باشد.
امام صادق (ع) فرمودند:« کسی که گناه می کند، خدا را دوست نمی دارد» آنگاه این شعر را انشاء نمودند :
تُعصِی الالَهَ و اَنتَ تُظهِرُ حُبّهُ// هذا لَعَمری فِی الفِعالِ بَدیعُ
لَو کانَ حُبـّکَ صادقاً لأطَعتَهُ// إنّ المُحِبّ لِمَن یُحِبُّ مُطیعُ
یعنی: « معصیت پروردگار می کنی، با این حال اظهار محبت او می کنی. به جانم سوگند، این کار عجیبی است. اگر محبت تو صادقانه بود، از فرمان او اطاعت می کردی؛ زیرا هر که کسی را دوست می دارد از فرمان او پیروی می کند.»1
از حضرتش نیز روایت است که : آیا دین جز محبت است؟ که ایشان در پاسخ همین آیه[31 سوره آل عمران] را تلاوت کردند. 2
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
دعا ... علتِ بودن (بخش پنجم)
***
در کلامی از رسول اعظم حضرت محمد (ص) که در جواب اصحابشان فرموده اند، عوامل دلمردگی و مستجاب نشدن دعاها بیان شده است که به نظم در آمده است.
دلایل دل مردگی و عدم استجابت دعا
زپیــغمبر بـپرسـیدند یـاران// روا از چه نمی گردد،دُعــامـان
خدا فرموده اندر نص قرآن// بخوانیدم اجابـت می کنم تان
ولی ما هرچه می خوانیم او را// نمی گردد اجابت این دعاها
رسول حق بفرمود، ای عزیزان // بـگویم عـلت آنـرا مـن الان
بمُرده قلبهـایتـان به ده چیز//رهایی کن طلب وز آن بپرهیز
1) خدا را جملگی تان می شناسید//ولـی از طـاعت او سـربتـابـید
2) شما قرآن تلاوت می نماییـد// ولیکن در عمل از آن کنارید
3) نمایید ادعا که دوست مایید//ولی با عترتم دشمن شمایید
4) نمایید ادعای بغض شیطان// ولی همراه و هم فکرید با آن
5) نماییـد ادعـای حب جنت// ولی بهرش نکرده کار مثبت
6) نمایید ادعای ترس نیـران//بدنـها را فکنده لیـک درآن
7) شما مشغول عیب دیگرانید//ولی از عیب خود غافل بمانید
8) نماییـد ادعای بغـض دنیـا//ولیکن جمع کرده حب آنرا
9) همه اقرار بر مردن نماییـد//ولی آماده از بـهرش نباشیـد
10) نموده دفن نعش مردگان را//ولی عبرت نمی گیرد از آنها
چـه آلوده شده براین گناهان//نگردد استجابت این دعاتان
(علا)تا این نصایـح را نیوشیـد //برای حفـظ ایمـانش بکوشید
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
ارزش اهل بیت(ع) و امامان(ع)
حضرت زهرا(س) نسبت به ارزشهای امامان معصوم(ع) فرمودند:
« ما [اهل بیت رسول خدا(ص)] وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم، ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکیها، ما دلیلهای روشن خداییم و وارث پیامبران الهی»
ره آورد امامت(فلسفه امامت)
حضرت زهرا(س) با اشاره به فلسفه امامت فرمودند:
«خدا اطاعت و پیروی از ما [اهل بیت(ع)] راسبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلام، و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.»
نقش تربیتی پیامبر(ص) و امام(ع)
حضرت زهرا(س) با توجه به ضرورت الگوهای کامل تربیتی در جامعه انسانها، به نقش تربیتی پیامبر و امام علی (ع) اشاره کرده و فرمودند:
«محمد و علی سلام الله علیهما دو پدر امت اسلام می باشند، کجی ها را راست و انحرافات را اصلاح می نمایند، اگر مردم ایشان را اطاعت کنند، این دو آنها را از عذاب جاویدان نجات می دهند. و اگر مردم با ایشان موافق و همراه باشند، این دو، نعمتهای پایدار خداوندی را ارزانیشان دارند.»
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
اسامی حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها :
***
2. صدیقه
صَدَقَ، صَدْقاً، صِدْقاً، مَصْدُوقَةً، تصدیقا و تصداقاً: ضّد کذب،
صادقه: مُخلصه،
صدیقَة: الخلّ الحبیب،
الصدیق: الکثیر الصدق، مرد بسیار راست و درست. الکامل فی لصدق، الذی یصدق قوله بالعمل، آنکه گفتار و کردارش مطابقت بر درستی کند. البارّ الدائم التصدیق، به زنی صدیقه گویند که بسیار راستگو باشد. زنی که هم در عمل، هم در گفتار و هم در اعتقادات و ایمان صادق باشد.
صدیقه همسر امیرالمؤمنین
پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع)فرمودند: سه چیز به تو عنایت شده که به هیچکس، حتی خود من هم، چنین عنایتی نشده است. پدر خانمی مثل من داری، اما من ندارم. زنی «صدیقه» چون دخترم [فاطمه زهرا(س)] داری، اما من چنین همسری ندارم. پسرانی چون حسن و حسین داری که من پسرانی مثل آنها ندارم، البته همه شما از من هستید، من هم از شما هستم.
1عائشه گوید: کسی را راستگوتر از فاطمه، غیر از پدرش ندیدم.»
2صدیقه را فقط صدّیق غسل میدهد
مفضل از امام صادق(ع)سؤال میکند: چه کسی حضرت فاطمه(س)را غسل داد؟ امام صادق (ع)فرمودند: امیرالمؤمنین(ع) فاطمه زهرا(س) را غسل دادند. این مطلب قدری برای من سنگین به نظر رسید. امام(ع)فرمودند: مثل اینکه از این خبر در تعجبی؟! گفتم: فدایت گردم بله همین طور است. فرمود: این مطلب برایت هیچ سنگین نباشد، زیرا زهرا(س) «صدیقه» است و صدیقه را فقط صدیق غسل میدهد. مگر نمیدانی حضرت مریم(س) را که صدیقه بود کسی بجز حضرت عیسی(ع) غسل نداد؟.» 3
صدیقه زنی که شناخته نشد
امام صادق(ع) فرمودند: خداوند یک چهارم دنیا را مهر فاطمه(س) قرار داده است. بهشت و جهنم را نیز مهریه او قرار داده است، دشمنانش را در جهنم و دوستانش را در بهشت وارد میکند. فاطمه(س)،«صدیقه کبری» است که در شناختن او همه جهانیان در حیرت هستند.»4
فاطمه زهرا علیهاالسلام زن راستگو و شهیده
امام رضا(ع) فرمودند: فاطمه زهرا (س) زنی «بسیار راستگو» بودند و «شهیده» از این دنیا رفتند.5
پی نوشت ها :
1.
فاطمة الزهراء من المهد إلی اللحد، ص 82 از ریاض النضرة، ج 2، ص 202 و شرف النبّوة2. علیاکبر تلافی، فضائل الزهراء، انتشارات نیک معارف، ص 36 از حلیةالاولیاء، ج 2، ص 41 و بحارالانوار، ج 43، ص 84، ر 7 از مناقب
3. وسائلالشیعه، ج 2، ص 530، ر 2825
4. بحارالانوار، ج 43، ص 105، ر 19 از امالی الشیخ
5. مرآة العقول، ج 5، ص 315
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
فاطمه، مجمع اسمای الهی
ارباب معرفت، اسما و صفات الهی را به دو دسته تقسیم می کنند: جمالیه و جلالیه .... اسما و صفاتی که در بردارنده مفاهیمی چون محبت، لطافت، رأفت، عطوفت، رحمت و... می باشند، در گستره صفات جمالیه می گنجند و آن اسما و صفاتی که در بردارنده مفاهیمی چون صلابت، غضب، انتقام، عقوبت، قهاریت، جباریت و... می باشند، در قلمرو صفات جلالیه وارد می گردند.
همه اسمایی که برای خداوند متعال در قرآن کریم ذکر شده است، در این دو گستره، قابل تقسیم بندی است. اسمایی از قبیل: قاهر، جبار، متکبر، قوی، ذوانتقام، منتقم، ذوالجلال و شدیدالعقاب را «اسمای جلالیه الهی» می نامند. و اسمایی چون: علیم، رحیم، کریم، حکیم، رئوف، عطوف، ودود، غفور، لطیف، خبیر، بصیر، شهید، ذوالفضل و سریع الحساب را «اسمای جمالیه الهی» گویند.
به عقیده عرفا، هر موجودی به اندازه بهره وجودی اش از ویژگی های کمالی، جلوه ای از اسما و صفات بی نهایت کامل الهی را متجلی و نمایان می سازد. در میان تمام مخلوقات، تنها آفریده ای که می تواند مظهر جمیع اسما و صفات الهی گردد، انسان است. تنها اوست که می تواند با استعدادی که خداوند در وجودش نهاده است، به سوی جمال و جلال مطلق الهی اوج گیرد و آینه تمام نمای اسما و صفات الهی گردد....سایر آفریدگان نیز، جلوه ای از اسما و مظهری از صفات الهی اند؛ اما هیچگاه یارای آنرا نخواهند یافت که مظهر تام و تمام اسما و صفات الهی گردند؛ بعنوان مثال، فرشتگان نیز مظهر اسمای خدایی اند؛ اما مظهر سُبـّوحیت و قُدّوسیت.
آن هنگام که پروردگار عالم به فرشتگان، خبر داد که:"من در روی زمین، خلیفه ای خواهم گماشت، پرسیدند: آیا کسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند؟ آیا مقام خلافت الهی را به موجودی فسادکار و خونریز خواهی سپرد و حال آنکه ما تو را تسبیح و تقدیس می نماییم؟ جواب شنیدند: من چیزی می دانم که شما نمی دانید." من از اسرار خلقت انسان آگاهم و استعدادی در وجود او نهاده ام که شما از آن بی خبرید.... گوهری در وجود این انسان به ودیعت نهاده ام که می تواند او را به مقامی برساند که شما فرشتگان مقرب به خدمت گزاری او مباهات ورزید؛ البته اگر قدر این گوهر را بداند و آن استعداد را به فعلیت برساند. ای فرشتگان! اگر شما از اسمای من، دو اسم سبوح و قدوس در وجودتان ظهور یافته است، آدمی با اختیار خویش می تواند جمیع اسما و صفات مرا بظهور برساند. "و آنگاه همه اسما را به آدم تعلیم داد"
آیات نامبردار، دربردارنده این پیام است که : ای انسان! قدر خود را بدان و خویشتن را هم ردیف چهارپایان قرار مده! تو برای خوردن و آشامیدن آفریده نشده ای.تو برای نفس چرانی و شهوت بارگی آفریده نشده ای. تو برای فریفتگی در مقابل زرق و برق دنیا خلق نشده ای. تو برای دل سپاری به مظاهر دنیا بدین سرا نیامده ای. تو آمده ای تا خلیفة الله شوی. خلق شده ای تا جلوه نمای جمیع اسما و صفات الهی گردی. چنان استعداد بی همتایی در وجودت به ودیعت نهاده ام که میتواند تو را به والاترین کمالات رساند. تو افریده شده ای تا با انتخاب راه بندگی و عبودیت من، این استعداد بی نظیر را به فعلیت رسانی و وجودت را به اوج کمال نایل گردانی.
آری، به انسان ظرفیت، استعداد و توانی عطا شده است که می تواند وجود خویش را از نازل ترین مراتب جلوه گری جمال و جلال الهی، لحظه به لحظه ارتقا بخشد و آن را به عالی ترین مراتب جلوه نمایی حق، واصل گردانیده، آیینه تمام نمای اسما و صفات خدایی گرداند.... آدمی، آن هنگام که از خودیت و نفسانیت گذشت و قدم در مسیر بندگی و عبودیت گذاشت، وقتی که از خودپرستی رهید و به خداپرستی رسید، آن هنگام که قدم بر خود نهاد و اختیارش را به خدا وانهاد، تجلی و ظهور صفات الهی در وجودش آغاز می شود و لحظه به لحظه، تناسب مرتبه بندگی اش، فزونی می گیرد.
صدیقه طاهره(س) را در یک کلام می توان به عنوان«مظهر جمیع اسما و صفات الهی» معرفی کرد. شخصیتی جامع که از رهگذر عبودیت و بندگی به والاترین مرتبه فنای فی الله و جلوه نمایی حق، واصل گردیده است:
چو زهرا فانی ذات خدا وز خود مجرد شد//سراپا حق و پاک از بند هر قید مقید شد
شخصیتی جامع صفات جمال و جلال پروردگار که در لحظه لحظه وجودش، برترین نمونه کمالات را در عرصه های مختلف به ظهور رسانیده است: در عرصه رحمت و عطوفت، در گستره تقوا و عبودیت، در پهنه پاکدامنی و عفت، در صحنه تعلیم و تربیت، در جبهه سیاست و درایت، در میدان شجاعت و کیاست، در فراخنای بلاغت و خطابت، در جایگاه حفاظت از رسالت، در مقام حمایت از ولایت و...
فاطمه، مظهر کل اسمای الهی است. فاطمه، آیینه دار تمام صفات ربوبی است. فاطمه، مظهر رحمت و عطوفت خداست. فاطمه تجلی علم و حکمت خداست. فاطمه، مظهر صبر و حلم خداست. فاطمه، تجلی عظمت و قدرت خداست. او مظهر جمال خداست و تجلی جلال خداست:
در این مقام، از بیان روحانی و نورانی مراد سفر کرده مان، آن عارف مهربان جماران استمداد می جوییم تا شاید از سرچشمه بی کرانه کوثر، قطره ای بر جان عطشان و کام تشنه مان چشاند و بدان قطره روح افزا، قلوبمان را حیاتی دیگر بخشاید... انشاءالله
« تمام ابعادی که برای یک زن و یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده است. یک زن روحانی و ملکوتی و تمام حقیقت زن. تمام حقیقت انسان و تمام نسخه انسانیت. موجودی ملکوتی که در عالم به صورت انسان، ظاهر شده و موجودی الهی و جبروتی که به صورت یک زن پدیدار گشته است.
... انسان، موجودی متحرک است. حرکت او از نازلترین مراتب صوری طبیعی، شروع می شود و به سوی والاترین مدارج کمال به پیش می رود؛ از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب و فنای در الوهیت... برای صدیقه طاهره، همه این معانی حاصل است. حرکت معنوی اش را از مرتبه طبیعت، شروع کرده و با قدرت و تأیید الهی و تحت تربیت رسول الله(ص) همه مراحل را طی فرموده و بدان مرتبه ای رسیده که دست همگان از آن کوتاه است.... تمام معنویات، جمیع جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی، همه و همه در این موجود مجتمع گشته است. انسانی به تمام معنا انسان، زنی به تمام معنا زن»
آری، فاطمه مرضیه را تنها می توان «آینه تمام نمای طلعت خدایی» نامید و بس:
در هر صفتی، اعظم اسمای الهی// اندر فلک قدرت، نَبوَد چو تو ماهی
اوصاف خدا از هویداست کماهی//علم تو محیط است به معلوم الهی
ذاتت متناهی، صفتت نامتناهی//سر تا قدمت، آینه طلعت شاهی
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار