آثار ترک ارتباط با خدا
................ در ادامه گوشه دیگری از آثار ترک ارتباط و مناجات با خدا بیان می گردد: ( ذیل آیه 197سوره اعراف:لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها، اولئک کالانعام بل هم اضل، اولئک هم الغافلون)
اما معنای دیگری که برای داشتن قلب(عقل) و درک نکردن، داشتن چشم و ندیدن، داشتن گوش و نشنیدن متصور است این است که منظور از چشم و گوش، همان نیروها و قوای باطنی بر شنیدن و دیدن حقایق باشد که اعضای روح انسان را تشکیل می دهند، مسلماً قدرت این اعضا بسیار فراتر از قدرت جوارح بدن است چرا که، چشمِ آن می تواند تمام جهان را نظاره گر باشد و گوشِ آن می تواند هرچه که بخواهد را در سراسر گیتی بشنود و قلبِ آن تمام معارف الهی را (به نسبت ظرفیتش) درک کند.
در واقع کسی که رشته دعا و ارتباطش را با خالق و رازق هستی قطع کرده، از برکات حیات حقیقی روح بی بهره مانده و تبدیل به مرده ای متحرک شده، بمانند کسی که سر از بدنش جدا شده باشد ولی همچنان دست و پا می زند تا جان از بدنش خارج گردد.
اما در مقابل این حیواناتِ انسان نما، انسانهای وارسته و اهل دعا و مناجات و یاد خدا نیز هستند که عقل و چشم و گوششان در مقابل نشانه های خدا خاضع و خاشعند و از این ابزار خدادادی برای درکِ واقعیاتی که خداوند متعال ما را بسوی آنها فراخوانده، بهره می گیرند؛
* مردانی که نه تجارت و نه هیچ داد و ستدی، آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز (دعا) و دادن زکات باز نمی دارد و بخود مشغول نمی سازد و از روزی که دلها و دیده ها در آن زیر و رو میشوند در هراسند* 37 سوره نور
کسانیکه بخاطر درک موقعیتشان در عالم هستی و دیدنِ شدت نیازمندی شان و شنیدن ندای باطنی شان که آنها را بسوی دعا و مناجات فرا می خواند، حاضر نیستند به هیچ وجه یاد خدا را به پول و مقام بفروشند و از قیامتِ خدا هراسانند.
همان کسانی که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد، چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان افزوده گردد و بر پروردگارشان توکل می کنند* 2 انفال اینان بر خلاف دنیا پرستان و فراموش شدگان، وقتی آیات الهی را می شنوند و با نشانه های خدا روبرو می شوند بر ایمان و یقینشان افزوده می شود، چرا که دلهاشان تشنه قطرات رحمت الهی است و با سرازیر شدن قطرات و نشانه های پروردگار در جانشان، یک قدم بسوی خدا و معرفتش نزدیکتر می شوند . البته همچنان به دنبال اقیانوس بی کران معارف قدسیه با استعانت از دعا و مناجات با خالقشان در تکاپو و حرکت اند.
* رجال لا تلهیهم تجارت ولا بیع عن ذکرالله و اقام الصلوة و ایتاء الزکاة، یخافون یوماً تتقلب فیه القلوب و الابصار* نور 37
* انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون* انفال 2
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار
دعا .... علتِ بودن (بخش سوم)
1. علت نیاز انسان به دعا و خواستن از پروردگار چیست؟ (اگر دعا و مناجات با خدا ترک شود چه خواهد شد؟)
در ادامه موضوع دعا، به گوشه ای دیگر از آثار ترک ارتباط با خدا می پردازیم:
ایشان صدای تکبیر موذن را می شنوند که آنها را به عظمت و سبوحیت و مناجات با خداوند فرا می خواند ولی برایشان سنگین است که قبول کنند و تکبر می ورزند:
* هنگامی که به ایشان گفته می شد: "خدایی جز خدای یگانه نیست" تکبر می ورزیدند* 1
نوای تسبیح ذاکرانِ یادِ خدا را هر صبحگاه می شنوند ولی اعتنا نمی کنند، صدای پرندگان را هر صبح و شام می شنوند که چگونه به تکبیر و تقدیس خدا مشغولند ولی باز هم تکبر می ورزند :
* آیا ندیدی و ندانستی که هر که در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح می گویند و پرندگان نیز در حالیکه در آسمان بال گشوده اند، تسبیح او می گویند، همه دعا و نماز و نیایش خود را بلدند و خدا (نیز) می داند آنها چه می کنند* 2
عقل و ادراکشان آنان را بسوی حقیقت حیات و هستی سوق می دهد ولی آنان بسیار سنگ دل و قسی القلب هستند و هرگز یادی از خدا و نعماتش نخواهند کرد :
* بلکه دلهای آنان از این حقیقت( اعتقاد به معاد و نیایش با پروردگار..) در غفلت است * 3
غافلان و فراموشکاران از دعا و یاد خدا، همان استفاده ای را از ابزارِ قلب و چشم و گوش می کنند که چهارپایان نیز بهره می برند، فقط ظاهر اجسام و اطرافشان را می بینند و از دیدن حقیقتشان محرومند; اگر دیواری مقابل رویشان باشد، فقط همان دیوار را خواهند دید و بس، هیچگاه نمی پرسند که بنا کننده دیوار و اجزای آن چه کسی است. اگر نعمت و رزق و روزی به آنها برسد فقط در پی لذت بردن و استفاده از آن خواهند بود و هرگز به نعمت دهنده و رازقِ آن توجه ندارند.
البته همانطور که خداوند فرموده: " بلکه از چهارپا نیز پست ترند" چرا که آن حیوان هیچ قدرتی بر درک و بینش ندارد و همانطور که خدا خواسته بدون بصیرت به زندگی خود مشغول است و همان چیزی که خدا از او خواسته و برای او تکوینی است را انجام می دهد؛ پس به امر خدا راه می رود و غذا می خورد و همین اطاعتِ او از خدایش است. اما ناسیانِ یاد خدا و دعا با اینکه قدرت و تمکن بر درک حقایقِ عالم هستی و نعمات و مخلوقاتش را دارند، از این درک و تعقلشان هیچ بهره ای نمی گیرند.
پی نوشت ها :
1- انهم کانو اذا قیل لهم لا اله الا الله یستکبرون* صافات 35
2- الم تر ان الله یسبح له من فی السماوات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون* نور 41
دعا ..... علّتِ بودن بخش دوم
1. علت نیاز انسان به دعا و خواستن از پروردگار چیست؟
........... در بخش اول درخصوص دو بعدی بودن انسان و نیازهای روحی اش صحبت شد.
لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها، اولئک کالانعام بل هم اضل، اولئک هم الغافلون* اعراف 179
و اما معنای داشتن چشم و عدم توانایی بر بینایی و.... ( آیه فوق) :
در این آیه خداوند متعال غافلان از یادش را خطاب قرار داده و به آنان وعده آتش می دهد، آنان که فراموش کرده اند خدایی دارند و خواندن و دعا کردن را از یاد برده اند و به همین دلیل هر روز بیشتر از دیروز در شرک و فاصله گرفتن از فطرتشان فرو می روند، چرا که رشته ارتباط بین آنها و خالقشان گسسته شده و هر لحظه به انتهای چاه تاریکی و جهل نزدیکتر می شوند.
اینکه می فرماید "چشمهایی دارند ولی نمی بینند" می تواند دو معنا داشته باشد، یکی اینکه آنها علیرغم اینکه دو چشم از خدا گرفته اند از مشاهده آثار قدرت و عظمتش امتناع می کنند و هیچ اعتنایی به نعمات فراوانی که اطرافشان را فرا گرفته نمی کنند و سرِ خود را بالا نمی آورند تا رمز و راز هستی و مخلوقاتش را نظاره کنند و دلهاشان به یاد خدا بیفتد :
* و چون به آنان یادآوری شود و پندی داده شود، عبرت نمی گیرند* و چون نشانه ای از خدا را ببینند مسخره می کنند و پوزخند می زنند* و می گویند این جز سحر و جادوی آشکار نیست* 1
همین معنا نیز در مورد شنیدن آیات الهی و همچنین درک و معرفت قلبی و تفقّه به وسیله قلب که مرکز تعقل و ادراک و احساس می باشد، استفاده می گردد.
بدین صورت که غافلان از دعا، گوش خود را از شنیدن آیات الهی منع می کنند و مانندکسی هستند که وقتی شخصی برایش حرف می زند، برای اینکه صدایش را نشنود صدای رادیو ضبطش را زیاد می کند یا پنبه در گوش خود فرو می کند:
* و برخی از آنان به تو گوش فرا می دهند، ولی ما بر دلهاشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند و در گوشهاشان سنگینی قرار دادیم (تا نشنوند) و اگر هر معجزه ای ببینند به آن ایمان نمی آورند...* 2
......... ادامه دارد
پی نوشت ها :
1- و اذا ذکرو لا یذکرون * و اذا رأو آیة یستسخرون * و قالو ان هذا الا اساطیر الاولین* صافات 13،14و15
2- و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا و ان یرو کل آیة لا یومنو بها....* انعام 25
تهیه شده در گروه اینترنتی انـتـظــار یــار
دعا و فواید آن در کلام معصومین(ع)
***
چرا باید دعا کنیم ؟ علت نیاز انسان به دعا و مناجات و خواستن از پروردگارش چیست ؟
«انسان» چیزی است که از قطعات و اجزاء متفاوتی تشکیل شده و هر کدام از جزءها وظیفه خاصی بعهده دارند و برخی مهمتر و حیاتی تر از سایر قطعات هستند، مانند قلب که به نیاز دیگر اجزا پاسخ می دهد و خون را برایشان پمپاژ می کند و مغر که نیاز بدن را برای حرکات و غیره سامان می بخشد.
با کمی دقت مشاهده می کنیم که تمام وجود انسان از همین خواسته ها و نیازها و اجابت آن خواسته ها تشکیل یافته است.
گاهی انسان غافل می شود و اینگونه می پندارد که آدمی فقط از همین اعضا و قطعات تشکیل شده و چیز دیگری در وجودش دخالت ندارد و نیازهای انسان منحصر در خواسته های درونی و بیرونی بدن (خوراک و پوشاک) است. اما عقل و احساس بیدار ما با این پندار و گمان چگونه برخورد می کنند، موجود خارق العاده ای بنام فطرت ما را بسوی حقیقت خاصی می کشاند. او ما را متوجه بُعد دیگری از بدنمان می سازد، فطرت، ما را با ابعاد ناشناخته هستی آشنا می سازد و سبب می شود که چشم ما به عالم «روح» و مجردات باز گردد.
بُعد دوم ( روح ) هم به نوبه خود سرشار از خواسته ها و نیازهاست و همانطور که اعضا و جوارح بدن در صورت عدم تغذیه و ارتباط نامناسب، دچار نقص و در نهایت مرگ می شوند، اگر غذای مناسب و رابطه صحیح برای "روح" و جان آدمی مهیا نگردد آن نیز دچار مرگ می شود و در آن هنگام انسان تبدیل به موجودی تک بُعدی خواهد شد که از جهت حقیقت فرقی با حیوان نخواهد داشت، بلکه پست تر از آن.
﴿ لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم أعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها، أولئک کالأنعام بل هم أضل، أولئک هم الغافلون ﴾ ۱۷۹ اعراف
برای آنان قلبهایی است که با آنها به جستجو نمی پردازند و چشمهایی است که نمی بینند و گوشهایی است که نمی شنوند......