سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از ابلهى است پیش از توانا بودن شتابیدن ، و پس از فرصت داشتن درنگ ورزیدن . [نهج البلاغه]

گروه اینترنتی انتظار یار

« عمر طولانی امام زمان عج »

***

پرسش : آیا امکان دارد که یک انسان قرنهای بسیار زندگی کند تا حضرت مهدی عج را مصداق چنین عمری بگیریم؟!

   پاسخ : «امکان» می تواند یکی از این سه معنا را داشته باشد : 1 ـ امکان عملی 2 ـ امکان علمی 3 ـ امکان منطقی یا فلسفی.

 مقصود از «امکان عملی» آن است که یک امر تا آن حد «شدنی» جلوه نماید که در وجود هرکس قابلیت نمود داشته باشد. برای مثال: سفر به اقیانوسها و رسیدن به عمق دریاها و رفتن به کره ماه، اموری هستند که امروزه امکان عملی یافته اند.

 مقصود از «امکان علمی» آن است که اگرچه امری به مرحله امکان عملی نرسیده باشد ـ که با ساخته ها و پدیده های تمدن کنونی، به انجام آن مبادرت کنیم ـ اما در آستان دانش و در برابر موضع گیری های پویای علم، نتوانیم دلیلی بیابیم که امکان آن امور و وقوعشان را نفی کند.

 برای مثال: فرود آمدن انسان در کره زهره، از دیدگاه دانش، به هیچ وجه نشدنی نمی نماید و انگیزه ای برای نفی وقوع آن وجود ندارد، بلکه موضع گیریهای کنونی دانش می رساند که : اگرچه این آرزو تا به امروز تحقق نیافته، ولی در امکان وقوعی آن تردیدی نیست. زیرا که میان فرود آمدن انسان در کره زهره و کره ماه، بیش از یک درجه فاصله نیست، و با گذشتن از دشواریهایی که دورتر بودن راه پدید می آورد؛ فرود آمدن در زهره را ـ گرچه عملا امکان نیافته ـ از نظر علمی می توان ممکن شمرد. برعکس رفتن به خورشید از نظر علمی هم ، ناممکن است. زیرا داش و تجربه، جایی برای تصور آن ندارد، که مثلا اختراع پوششی را ممکن بدانیم، که جان انسان را در برابر کوره وحشتناک و سهمگین خورشید، محافظت کند.

 و بالاخره، مقصود از «امکان فلسفی یا منطقی» نیز، آن است که امری در برابر عقل یا با در نظر گرفتن نجربه های پیشین و قوانین گذشته ـ مانعی برای تصور وقوع نیابد تا حکم به محال بودن آن امکان آن دهد.

 برای مثال: امکان منطقی ندارد سه پرتقال به دو بخش مساوی تقسیم شوند، بدون آنکه یکی را به دو نیم کنیم. زیرا عقل پیش از تجربه و عمل گوید: «سه» یک عدد «فرد» است و هیچگاه «زوج» نمی شود، پس عقلا ممکن نیست که سه پرتقال را به دوبخش مساوی تقسیم نماییم. زیرا بخش پذیری آن به دو قسمت مساوی، مستلزم آن است که «سه در آن واحد، هم فرد باشد و هم زوج»! و این تناقض است و تناقض، محال منطقی است.

 اما رفتن انسان به درون آتش، بدون آنکه بسوزد، و نیز رفتن آدمی به کره خورشید ـ بی آنکه گرمای خورشید در او اثر کند ـ امری نیست که از جنبه منطقی محال باشد، چون مستلزم هیچ تناقضی نیست.

 بنابراین درمی یابیم که امکان منطقی، دایره ای وسیع تر از امکان عملی دارد و دایره این یکی نیز نسبت به دایره علمی از وسعت بیشتری برخوردار است.

 ... ادامه دارد ...

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: چهارشنبه 85/2/27::: ساعت 1:9 عصر

آینده نگری ، آینده نگری !

***

﴿ وَاتَّبِعوا أحسَنَ مآ اُنزِلَ إلَیکُم مِن رَبِّکُم مِن قَبلِ أَن یَأتِیَکُمُ ﭐلعَذابُ بَغتَةً وَ أنتُم لا تَشعُرونَ ﴾

سوره مبارکه زمر :55

***

و از بهترین چیزها، که از جانب پروردگارتان بر شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید؛ پیش از آنکه عذاب ناگهانی بر شما فرا رسد، در حالی که آگاه نباشید.

***

العمل العمل ثم النهایه النهایه و الاستقامه الاستقامه ...

 «عمل صالح، عمل صالح! سپس آینده نگری، آینده نگری! و استقامت، استقامت! آنگاه، بردباری،بردباری! برای هریک از شما عاقبت و پایانِ مهلتی تعیین شده است، پس با نیکوکاری به آنجا برسید. همانا پرچم هدایتی برای شما برافراشتند، با آن هدایت شوید؛ و برای اسلام نیز هدف و نتیجه ای است، به آن برسید؛ و با عمل به واجبات، حقوق الهی را ادا کنید که وظایف شما را آشکارا بیان کرده است؛ و من گواه اعمال شمایم و در روز قیامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم. آگاه باشید! آنچه از پیش مقرر شده بود به وقوع پیوست و خواسته های گذشته الهی انجام شد؛ و همانا من با تکیه به وعده های الهی و براهین روشن او سخن می گویم که فرمود: " و آنان که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان فرود می آیند و می گویند نترسید و محزون نباشید و بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند!"1»2

پی نوشت :

 1 ـ سوره مبارکه فصلت آیه 30.

 2 ـ نهج البلاغه ، خطبه 176.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: چهارشنبه 85/2/27::: ساعت 1:8 عصر

 

                                  

دعا و فواید آن در کلام معصومین(ع)

***




چرا باید دعا کنیم ؟ علت نیاز انسان به دعا و مناجات و خواستن از پروردگارش چیست ؟

«انسان» چیزی است که از قطعات و اجزاء متفاوتی تشکیل شده و هر کدام از جزءها وظیفه خاصی بعهده دارند و برخی مهمتر و حیاتی تر از سایر قطعات هستند، مانند قلب که به نیاز دیگر اجزا پاسخ می دهد و خون را برایشان پمپاژ می کند و مغر که نیاز بدن را برای حرکات و غیره سامان می بخشد.

با کمی دقت مشاهده می کنیم که تمام وجود انسان از همین خواسته ها و نیازها و اجابت آن خواسته ها تشکیل یافته است.

گاهی انسان غافل می شود و اینگونه می پندارد که آدمی فقط از همین اعضا و قطعات تشکیل شده و چیز دیگری در وجودش دخالت ندارد و نیازهای انسان منحصر در خواسته های درونی و بیرونی بدن (خوراک و پوشاک) است. اما عقل و احساس بیدار ما با این پندار و گمان چگونه برخورد می کنند، موجود خارق العاده ای بنام فطرت ما را بسوی حقیقت خاصی می کشاند. او ما را متوجه بُعد دیگری از بدنمان می سازد، فطرت، ما را با ابعاد ناشناخته هستی آشنا می سازد و سبب می شود که چشم ما به عالم «روح» و مجردات باز گردد.

بُعد دوم ( روح ) هم به نوبه خود سرشار از خواسته ها و نیازهاست و همانطور که اعضا و جوارح بدن در صورت عدم تغذیه و ارتباط نامناسب، دچار نقص و در نهایت مرگ می شوند، اگر غذای مناسب و رابطه صحیح برای "روح" و جان آدمی مهیا نگردد آن نیز دچار مرگ می شود و در آن هنگام انسان تبدیل به موجودی تک بُعدی خواهد شد که از جهت حقیقت فرقی با حیوان نخواهد داشت، بلکه پست تر از آن. 

﴿ لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم أعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها، أولئک کالأنعام بل هم أضل، أولئک هم الغافلون ۱۷۹ اعراف

برای آنان قلبهایی است که با آنها به جستجو نمی پردازند و چشمهایی است که نمی بینند و گوشهایی است که نمی شنوند......

 در مورد آیه فوق انشالله در بخش بعد توضیح خواهیم داد.

 

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: چهارشنبه 85/2/27::: ساعت 1:8 عصر

از رحمت حق مأیوس و ناامید نشویم

***

﴿ قُل یٰعِبٰادِیَ ﭐلَّذینَ اَسرَفوا عَلیٰ أنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُﭐلذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه‚ هُوَ لغَفورُ لرَّحیمُ ﴾

سوره مبارکه زمر:53

بگو : ای بندگان من، که در جنایت به خویش[به واسطه گناه] از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید. بی تردید خداوند همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا اوست آمرزنده و مهربان.

***

یأس از رحمت خداوند از جمله مهلکات عظیم و گناهان کبیره است و انسان را از محبت خداوند باز می دارد. آیه 56 سوره حجر و 87 یوسف نیز بر این مطلب دلالت دارند.

***

  برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم ... تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم

 بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق ... دیگر فروتنی به در کبریا کنیم

 دارالشفای توبه نبسته است در هنوز ... تا درد معصیت به تدارک دوا کنیم

 روی از خدا به هر چه کنی شرک خالص است ... توحید محض کز همه رو در خدا کنیم

 پیراهن خلاف به دست مراجعت ... یکتا کنیم و پشت عبادت دوتا کنیم

 چند آید این خیال و رَوَد در سرای دل ... تا کی مقام دوست به دشمن رها کنیم

 چون برترین مقام مَلَک دونِ قدر ماست ... چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم

سیم دَغل خجالت و بدنامی آورد ... خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم

یا رب تو دست گیر که آلا و مغفرت

در خورد توست و در خور ما هر چه کنیم1

 

پی نوشت :

 1 ـ غزلیات سعدی، ص 698.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 85/2/26::: ساعت 2:26 عصر

« توقیعات امام زمان عج »

***

پرسش : منظوز از «توقیعات امام زمان عج » چیست؟ آیا حضرت آنها را بدست شریف خود می نوشت؟!

   پاسخ : در زمان غیبت صغری، چهارنفر بودند که سؤالهای مردم را خدمت امام مهدی(ع) برده و جواب کتبی آنها را بازمی گرداندند. این پاسخهای کتبی از ناحیه امام را اصطلاحاً «توقیع»1 می گویند.

 البته در زمان غیبت کبری نیز عده ای، توقیعاتی از امام زمان دریافت نموده اند، که بدانها اشاره خواهیم کرد.

 اما راجع به قسمت دوم سؤال، گفته شده که خود آن حضرت، نویسنده توقیعات بوده است، البته این سخن، شواهدی هم دارد که به چند نمونه بسنده می نماییم:

 محمد بن عثمان عمری گوید: «از ناحیه مقدسه امام توقیعاتی صادر شد که خطش را خوب می شناسم.»2

 اسخاق بن یعقوب می گوید:« توسط محمد بن عثمان مسائل مشکلی را به حضور مقدس امام فرستادم و جوابش را به دستخط مبارک حضرت امام زمان ارواحنا فداه دریافت نمودم.»3

شیخ صدوق (ره) می گفت:« توقیعی که به خط امام زمان عج برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است.»4

 اما در بعضی اخبار آمده است :«توقیعات صاحب الامر بدست محمد بن عثمان صادر می شد، به همان خطی که در زمان پدرش، عثمان بن سعید، صادر می گشت.»5

 بنابراین ممکن است بعضی از توقیعات ب خط امام (ع) ، و بعضی به خط نواب خاص بوده باشد.

 از جمله توقیعات حضرت ولی عصر عج، توقیعی است که به شیخ مفید مرحمت فرموده اند:

 « به برادر استوار و درست کردار رشید و هدایت یافته، شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان ـ که خدا عزت و احترامش را پایدار بداردـ از سوی انکه خزانه عهد و پیمانی است که خداوند از بندگان گرفته است.

 سلام بر تو ای دوست با اخلاص در دین! که دراعتقاد به ما از دوی علم و یقین امتیاز داری. در منظر تو خداوندی را که جز او خدایی نیست، سپاس گزارده، و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پیامبرمان، حضرت محمد(ص)، و نیز خاندان پاکش را خواستاریم.

 و تو را آگاه می کنیم که به ما اجازه داده شده، که تو را به شرافت و افتخار مکاتبه مفتخر سازیم، و موظف می کنیم تا آنچه به تو می نویسیم، به دوستان ما، که نزد تو می باشند برسانی؛ دوستانی که خداوند به اطاعت از خود گرامیشان بارد، و با حراست و عنایت خود امورشان را کفایت کند، و مشکلاتشان را برطرف سازد. پس تو به آنچه که یاد آور می شویم متوجه و آگاه باش و در رسانیدن آن به کسانی که اعتماد به آنها داری بر طبق آنچه که برای تو ـ اگر خدا بخواهد ـ ترسیم و تعیین می کنیم، عمل کن.

ما اگرچه هم اکنون در نکانی دور از جایگاه ستمگران سکونت گزیده ایم که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمانمان را تا زمانی که حکومت دنیا به دست تبهکاران می باشد، در این کار به ما ارائه فرموده است. با این حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست...

 ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی و اهمال نکرده، و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، و اگر جز این بود، دشواریها و معصیتها بر شما فرود می آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می کردند.

 پس تقوای الهی پیشه کنید، و ما را یاری دهید تا از فتنه ای که به شما رو می آورده، شما را نجات بخشیم؛ فتنه و آشوبی که هرکس مرگش فرا رسیده باشد، از آن هلاک می گردد، و آن کس که به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور ماند و آن فتنه، نشانه نزدیک شده حرکت و حنبش ما و اگاه ساختن شما به امر و نهی خداست، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرد، گرچه مشرکان را خوش نیاید...

 هریک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک کند، و از آنچه خوشایند ما نبود، و باعث کراهت و خشم ماست، دوری گزیند. زیرا امر ما ناگهان فرا می رسد، در هنگامی که توبه و بازگشت بر او سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمی بخشد.

خداوند را رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود وسایل توفیق را به آسانی برایتان فراهم سازد.6

 

 پی نوشت ها :

 1 ـ توقیع در لغت بمعنای امضا کردن و مهر کردن و یا حاشیه نویسی نامه و کتاب است.

 2 ـ بحارالانوار،علامه مجلسی، ج 51 ، ص 33.           

 3 ـ اثبات الهداة ، شیخ حر عاملی، ج7، ص460.

 4 ـ دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 133 .

 5 ـ بحارالانوار ، علامه مجلسی، ج 51، ص 350 .

 6 ـ احتجاج طبرسی ، ج 2؛ ص 497.

 

تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار

 




منتظر کوچولو ::: سه شنبه 85/2/26::: ساعت 2:26 عصر

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 142


بازدید دیروز: 3


کل بازدید :58765
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
منتظر کوچولو
دعا کنین به حرفایی که می زنم بتونم عمل کنم یا علی!
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<