فاطمه، مجمع اسمای الهی
ارباب معرفت، اسما و صفات الهی را به دو دسته تقسیم می کنند: جمالیه و جلالیه .... اسما و صفاتی که در بردارنده مفاهیمی چون محبت، لطافت، رأفت، عطوفت، رحمت و... می باشند، در گستره صفات جمالیه می گنجند و آن اسما و صفاتی که در بردارنده مفاهیمی چون صلابت، غضب، انتقام، عقوبت، قهاریت، جباریت و... می باشند، در قلمرو صفات جلالیه وارد می گردند.
همه اسمایی که برای خداوند متعال در قرآن کریم ذکر شده است، در این دو گستره، قابل تقسیم بندی است. اسمایی از قبیل: قاهر، جبار، متکبر، قوی، ذوانتقام، منتقم، ذوالجلال و شدیدالعقاب را «اسمای جلالیه الهی» می نامند. و اسمایی چون: علیم، رحیم، کریم، حکیم، رئوف، عطوف، ودود، غفور، لطیف، خبیر، بصیر، شهید، ذوالفضل و سریع الحساب را «اسمای جمالیه الهی» گویند.
به عقیده عرفا، هر موجودی به اندازه بهره وجودی اش از ویژگی های کمالی، جلوه ای از اسما و صفات بی نهایت کامل الهی را متجلی و نمایان می سازد. در میان تمام مخلوقات، تنها آفریده ای که می تواند مظهر جمیع اسما و صفات الهی گردد، انسان است. تنها اوست که می تواند با استعدادی که خداوند در وجودش نهاده است، به سوی جمال و جلال مطلق الهی اوج گیرد و آینه تمام نمای اسما و صفات الهی گردد....سایر آفریدگان نیز، جلوه ای از اسما و مظهری از صفات الهی اند؛ اما هیچگاه یارای آنرا نخواهند یافت که مظهر تام و تمام اسما و صفات الهی گردند؛ بعنوان مثال، فرشتگان نیز مظهر اسمای خدایی اند؛ اما مظهر سُبـّوحیت و قُدّوسیت.
آن هنگام که پروردگار عالم به فرشتگان، خبر داد که:"من در روی زمین، خلیفه ای خواهم گماشت، پرسیدند: آیا کسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند؟ آیا مقام خلافت الهی را به موجودی فسادکار و خونریز خواهی سپرد و حال آنکه ما تو را تسبیح و تقدیس می نماییم؟ جواب شنیدند: من چیزی می دانم که شما نمی دانید." من از اسرار خلقت انسان آگاهم و استعدادی در وجود او نهاده ام که شما از آن بی خبرید.... گوهری در وجود این انسان به ودیعت نهاده ام که می تواند او را به مقامی برساند که شما فرشتگان مقرب به خدمت گزاری او مباهات ورزید؛ البته اگر قدر این گوهر را بداند و آن استعداد را به فعلیت برساند. ای فرشتگان! اگر شما از اسمای من، دو اسم سبوح و قدوس در وجودتان ظهور یافته است، آدمی با اختیار خویش می تواند جمیع اسما و صفات مرا بظهور برساند. "و آنگاه همه اسما را به آدم تعلیم داد"
آیات نامبردار، دربردارنده این پیام است که : ای انسان! قدر خود را بدان و خویشتن را هم ردیف چهارپایان قرار مده! تو برای خوردن و آشامیدن آفریده نشده ای.تو برای نفس چرانی و شهوت بارگی آفریده نشده ای. تو برای فریفتگی در مقابل زرق و برق دنیا خلق نشده ای. تو برای دل سپاری به مظاهر دنیا بدین سرا نیامده ای. تو آمده ای تا خلیفة الله شوی. خلق شده ای تا جلوه نمای جمیع اسما و صفات الهی گردی. چنان استعداد بی همتایی در وجودت به ودیعت نهاده ام که میتواند تو را به والاترین کمالات رساند. تو افریده شده ای تا با انتخاب راه بندگی و عبودیت من، این استعداد بی نظیر را به فعلیت رسانی و وجودت را به اوج کمال نایل گردانی.
آری، به انسان ظرفیت، استعداد و توانی عطا شده است که می تواند وجود خویش را از نازل ترین مراتب جلوه گری جمال و جلال الهی، لحظه به لحظه ارتقا بخشد و آن را به عالی ترین مراتب جلوه نمایی حق، واصل گردانیده، آیینه تمام نمای اسما و صفات خدایی گرداند.... آدمی، آن هنگام که از خودیت و نفسانیت گذشت و قدم در مسیر بندگی و عبودیت گذاشت، وقتی که از خودپرستی رهید و به خداپرستی رسید، آن هنگام که قدم بر خود نهاد و اختیارش را به خدا وانهاد، تجلی و ظهور صفات الهی در وجودش آغاز می شود و لحظه به لحظه، تناسب مرتبه بندگی اش، فزونی می گیرد.
صدیقه طاهره(س) را در یک کلام می توان به عنوان«مظهر جمیع اسما و صفات الهی» معرفی کرد. شخصیتی جامع که از رهگذر عبودیت و بندگی به والاترین مرتبه فنای فی الله و جلوه نمایی حق، واصل گردیده است:
چو زهرا فانی ذات خدا وز خود مجرد شد//سراپا حق و پاک از بند هر قید مقید شد
شخصیتی جامع صفات جمال و جلال پروردگار که در لحظه لحظه وجودش، برترین نمونه کمالات را در عرصه های مختلف به ظهور رسانیده است: در عرصه رحمت و عطوفت، در گستره تقوا و عبودیت، در پهنه پاکدامنی و عفت، در صحنه تعلیم و تربیت، در جبهه سیاست و درایت، در میدان شجاعت و کیاست، در فراخنای بلاغت و خطابت، در جایگاه حفاظت از رسالت، در مقام حمایت از ولایت و...
فاطمه، مظهر کل اسمای الهی است. فاطمه، آیینه دار تمام صفات ربوبی است. فاطمه، مظهر رحمت و عطوفت خداست. فاطمه تجلی علم و حکمت خداست. فاطمه، مظهر صبر و حلم خداست. فاطمه، تجلی عظمت و قدرت خداست. او مظهر جمال خداست و تجلی جلال خداست:
در این مقام، از بیان روحانی و نورانی مراد سفر کرده مان، آن عارف مهربان جماران استمداد می جوییم تا شاید از سرچشمه بی کرانه کوثر، قطره ای بر جان عطشان و کام تشنه مان چشاند و بدان قطره روح افزا، قلوبمان را حیاتی دیگر بخشاید... انشاءالله
« تمام ابعادی که برای یک زن و یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده است. یک زن روحانی و ملکوتی و تمام حقیقت زن. تمام حقیقت انسان و تمام نسخه انسانیت. موجودی ملکوتی که در عالم به صورت انسان، ظاهر شده و موجودی الهی و جبروتی که به صورت یک زن پدیدار گشته است.
... انسان، موجودی متحرک است. حرکت او از نازلترین مراتب صوری طبیعی، شروع می شود و به سوی والاترین مدارج کمال به پیش می رود؛ از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب و فنای در الوهیت... برای صدیقه طاهره، همه این معانی حاصل است. حرکت معنوی اش را از مرتبه طبیعت، شروع کرده و با قدرت و تأیید الهی و تحت تربیت رسول الله(ص) همه مراحل را طی فرموده و بدان مرتبه ای رسیده که دست همگان از آن کوتاه است.... تمام معنویات، جمیع جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی، همه و همه در این موجود مجتمع گشته است. انسانی به تمام معنا انسان، زنی به تمام معنا زن»
آری، فاطمه مرضیه را تنها می توان «آینه تمام نمای طلعت خدایی» نامید و بس:
در هر صفتی، اعظم اسمای الهی// اندر فلک قدرت، نَبوَد چو تو ماهی
اوصاف خدا از هویداست کماهی//علم تو محیط است به معلوم الهی
ذاتت متناهی، صفتت نامتناهی//سر تا قدمت، آینه طلعت شاهی
تهیه شده در گروه اینترنتی انتظار یار